چطور حریف شکست هایمان شویم؟

به گزارش مهسان بلاگ، شکست به خودی خود دلیل ترس افراد نیست، بلکه ترس از شکست آنها را از اقدام باز می دارد، غلبه بر شکست فرصتی است تا ترس هایتان را کنار بزنید.

چطور حریف شکست هایمان شویم؟

به گزارش ، یک جمله قدیمی می گوید: آن چه باعث کشته شدن شما نگردد، باعث قوی ترشدن شما می گردد. جمله ای که شاید برگرفته از این است که انسان ها در زندگی دو نوع شکست را تجربه می نمایند: شکست در ابعاد کوچک و شکست در ابعاد بزرگ. شکست در ابعاد بزرگ، چیزی جز مرگ نیست و هیچ راهی برای آن وجود ندارد، اما درباره شکست های کوچک، برای عبور از هر کدام شان راه چارهی می توان پیدا کرد، بنابراین بهتر است عاشق شکست های نوع دوم یعنی شکست در ابعاد کوچک باشیم، چرا که باعث می گردد موقعیت کنونی را رها کنیم و به سمت موقعیت دیگری برویم؛ به سمت برنده شدن در بازی زندگی.

راه چاره های طلایی برای عبور از بحران مهم زندگی

شکست تنها مختص شما نیست. اگر این نکته را به خاطر بسپارید، با هر شکست کوچک و بزرگی میدان را برای افسردگی و انزوا خالی نمی کنید و با این باور که زندگی هنوز جریان دارد، ادامه خواهید داد. البته قبل از هر کاری این سوال ها را از خودتان بپرسید؛ چرا شکست خوردم؟ کجای کارم اشتباه بود؟ چه اقدام متفاوت دیگری می توانستم انجام دهم؟ آیا ایراد از برنامه هایم بود؟ آیا مورد مهمی را فراموش نموده ام؟

به مقصد رسیدن زمانبر است؛ آدم های امروزی در کنار فست فودها و اینترنت پرسرعت و خودرو هایی که به راحتی مسافت های طولانی را طی می نمایند، صبر را از یاد برده اند و شاید تا حدودی ناشکیبا شده و این مسأله را فراموش نموده اند که رسیدن به اهداف، زمانبر است.

آدم های منفی باف را حذف کنید؛ منفی باف ها همه جا هستند و تنها کاری که به خوبی بلدند این است که از دید خودشان به انتقاد دیگران بپردازند. به حرف ها و غُرهایشان گوش ندهید تا بتوانید به شکست به چشم یک تجربه نگاه کنید.

نشانه ها را جدی بگیرید؛ جست وجو کنید تا کلید را پیدا کنید. شکست بخش سخت و تلخ زندگی هر فردی است، اما بی شک سرنخ هایی برای موفقیت به شما می دهد. به دنبال آن سرنخ ها باشید.

ترس ها را کنار بزنید؛ در بیشتر موارد شکست به خودی خود ترس ندارد، بلکه ترس از شکست است که شکست را به زندگی شما دعوت می نماید. حالا که شکست را تجربه نموده اید، ترس ها را کنار بزنید و به این راه حل گوش ندهید؛ فرار کن و در گوشه ای خلوت با خودت تنها باش.

چرا شکست می خوریم؟

زمانی که در هر بخش از زندگی با شکست روبه رو می شویم در نخستین واکنش به دنبال مقصریم و دوست داریم در میان تمام عوامل، خود را بی گناه ترین فرد جلوه بدهیم، غافل از این که در چنین شرایطی نخستین کسی که باید انگشت نشانه مان به سمت او باشد، خودمان هستیم، چون بعضی رفتارهایمان شکست را به کار و زندگی مان دعوت می نماید.

زود ناامید می شویم: محقق شدن رویاها و رسیدن به اهداف، شیرین ترین دستاورد زندگی هر فردی است، اما شما برای رسیدن به رویاهایتان چقدر پشتکار دارید؟ اغلب ما در کنار این که دوست داریم رویاهایمان را به شکل واقعی تجربه کنیم، خیلی زود خسته و در نهایت ناامید می شویم و ثبات قدم نداریم.

در برنامه ریزی ضعیف هستیم؛ در این که برنامه ریزی شما را به موفقیت نزدیک تر می نماید، شکی نیست، البته احتیاجی نیست برنامه بی نقصی داشته باشید چون ایده آل گرایی هم بازدارنده است. بهتر است به دستاوردی که مد نظرتان است، خوب فکر کنید و برای حرکت های بعدی تان در هر زمان و شرایطی برنامه داشته باشید.

بهانه تراشی راحت تر است؛ بارها این مسأله را تجربه نموده اید که برای انجام ندادن هر کاری در هر مقیاسی فهرست بلندبالایی از بهانه ها را ردیف نموده اید، اما غافلید از این که چنین واکنشی نشان از این دارد که کنترل اوضاع در دست ما نیست.

باور نداشتن؛ اگر به کار و تصمیمی که گرفته اید باور ندارید در آینده نه چندان دور آن را رها می کنید؛ پس به خاطر بسپارید پیشرفت شما به عزم تان مبنی بر غلبه بر شکست ها و موفق بیرون آمدن از آنها بستگی خواهد داشت.

چطور از شکست های شغلی پل ترقی بسازیم

شکست های شغلی جزیی از کارتان است؛ اما اگر درست با آن برخورد کنید، در طولانی مدت موفقیت های بزرگی عایدتان می گردد. اختلاف ها و مشاجره ها را مدیریت کنید: در دورانی که اغلب کارها به صورت گروهی و جمعی انجام می گیرد، پیش آمدن اختلاف با همکاران و مشاجره و بگو مگو با رئیس جزو شکست های کاری است.

سعی کنید به جای جانب گیری در مواقع پیشامد اختلاف به دنبال زمینه های مشترک باشید. اگر ضروری است سرپرست تان را هم در جریان بگذارید، به او بگویید که چطور اختلافات بین تیم بر بازدهی شما تأثیر منفی می گذارد.

محصول مورد احتیاج مشتری تان سر وقت آماده و تحویل داده نشده است؛ البته مشکل خدماتی بزرگی است و نمی دانید که چطور باید رابطه تان را از خطر نابودی نجات دهید.

با مشتریان تان صادق باشید و به آنها بگویید حاضر به انجام هر کاری هستید تا مشکل رفع گردد؛ هیچ وقت سعی نکنید مسائل را با سیاست لاپوشانی کنید. مشتریان شما هم انسانند و از کوشش صادقانه شما خرسند خواهند شد و دفعه بعد که باز کاری را پیش شما آوردند، آنها را با انجام سریع و کامل کارشان غافلگیر کنید.

اگر همیشه بهانه بیاورید، ممکن است بگویند فرد غیر قابل اطمینانی هستید که همیشه حالت تدافعی دارد؛ البته ممکن است شما فرد محکمی باشید اما اگر بخواهید همیشه خطاها و کوتاهی های تان را با بهانه تراشی بپوشانید، مطمئنا شکست خواهید خورد.

با واقعیت ها روبه رو شوید و دست از به تعویق انداختن کارها بردارید. اگر نمی رسید، از دیگران بخواهید تا به شما برای تکمیل کارها کمک نمایند. اگر باز شکست خوردید، عذرخواهی کنید و کارها را بدون بهانه تراشی و شانه خالی کردن از مسئولیت سامان دهید. غرور را کنار بگذارید و از دوستان تان کمک بخواهید تا شما را در این مسیر کمک نمایند؛ تک رو نباشید.

چه به خاطر درهم برهم بودن کارهای تان و چه به دلیل دریافت تصمیمات عجولانه شکست خورده باشید، باید بدانید که شکست یکی از بهترین ابزارهای آموزنده ای است که زندگی در اختیارتان قرار می دهد. حتی اگر با سر زمین بخورید، همیشه می توانید از آن به عنوان درسی آموزنده برای خود بهره ببرید.

هنگام ترک کار چه داوطلبانه و چه غیرداوطلبانه حسی از عصبانیت را با خود همراه نبرید. بسکمک از روانشناسان توصیه می نمایند که افراد نباید اجازه دهند که تجربه های این چنینی (شکست یا تجربه اخراج از کار و...) کل تجربه شغلی را مسموم کند. این گونه تجارب نه انتها بلکه باید شروع موفقیت های بعدی تلقی گردد.

در بسکمک از موارد منشأ حل نشدن بسکمک از مسائل حرفه ای احساسات فردی ازجمله ترس یا خجالت از مواجهه با آن مشکل است. این گونه احساسات باعث می شوند که مسائل هر روز بزرگتر جلوه کند و به مرور زمان به دغدغه ذهنی تبدیل گردد. نخستین گام برای غلبه بر حس خجالت در این گونه موارد پذیرفتن آن است و این که قبول کنید قادر نیستید آن کار را انجام دهید؛ اما با یادگیری می توانید بر این ناتوانی غلبه کنید. اگر حس خجالت خود را با کسی در میان بگذارید، گامی دیگر برای برخورداری از حمایت دیگران برداشته اید.

باید ها و نبایدهای پس از شکست عاطفی

شکست های عاطفی از مواردی است که افراد پس از تجربه آنها، احساس می نمایند جهان به انتها رسیده و دیگر هیچ گاه آدم قبلی نخواهند شد. این که بعد از شکست عاطفی احساس خشم و ناراحتی کنید طبیعی است اما به معنای رسیدن به ته خط نیست و هنوز هم فرصت دارید زندگی جدیدی را تجربه کنید.

این که بعد از شکست عاطفی شوکه باشید و دلتان برای شریک عاطفی سابقتان تنگ گردد، کاملا طبیعی است. اما از قلم نیاندازید که این موارد دلایل موجهی نیست تا دنبال فرصت دوباره ای نباشید.

بعد از یک شکست عاطفی دردناک، بهترین کار این است که برای مدتی با کسی وارد رابطه عاطفی نشوید تا مطمئن شوید که رابطه بعدی تان بدون فکر، اتفاقی و محکوم به شکست دوباره نخواهد بود. مدتی به خودتان فرصت دهید تا درک کنید چه اتفاقی افتاده است و چه چیزی آن طور که انتظار داشتید پیش نرفته و البته می خواهید در رابطه بعدی تان چه تغییری ایجاد کنید.

غصه خوردن راه حل شما نیست، البته احساس درد و رنج بعد از شکست عاطفی کاملا طبیعی است، اما باید از این احساسات گذر کرد تا به حال خوب رسید.

الان بهترین فرصت است تا به علایق شخصی تان برسید و کارهایی که دوست دارید را انجام بدهید. بعد از تجربه تلخ شکست عاطفی، وقتی دوباره خودتان را پیدا کردید، از تنهایی لذت ببرید و یاد بگیرید که خودتان را فارغ از رابطه تعریف کنید. برای رشد و پیشرفت شخصی تان یک کلاس بروید. زبان جدیدی یاد بگیرید، ورزش یا آشپزی کنید. همه این کارها را به تنهایی انجام دهید. ممکن است در همین کلاس ها یک دوست جدید یا عشق زندگی تان را پیدا کنید.

شریک عاطفی سابق تان و احتمالا بعضی از اعضای خانواده و دوستان او را از همه شبکه های اجتماعی آنفالو کنید. این کار به شما کمک می نماید دایم وسوسه نشوید او را چک کنید و ببینید که آیا وضعیتش بهتر از شماست یا بدتر.

از خودتان سوال کنید چه نقشی در انتها رابطه عاطفی تان داشتید یا چطور می توانید در آینده شریک عاطفی بهتری باشید. اگر با خودتان صادق باشید، می توانید در همین تجربه تلخ نکته مثبتی پیدا کنید.

درس هایی که باید از شکست ها بگیریم

هر بار که اوضاع زندگی آن طور که می خواهید پیش نمی رود، می توانید چیزهایی زیادی از آن یاد بگیرید. یکی از بهترین کارهایی که می توانید انجام دهید این است که وقتی اوضاع طبق برنامه های شما پیش نمی رود، به همه ماجراهایی که رخ داده است، خوب فکر کنید و تا جایی که می توانید از همه تجربیات تان درس بگیرید و خودتان را برای موفقیت در آینده آماده کنید.

واقعا چیزی به اسم شکست وجود ندارد؛ بله! ممکن است اوضاع بد پیش برود یا مطابق برنامه ما پیش نرود اما واقعا چیزی به اسم شکست وجود ندارد؛ زیرا همیشه یک دلیل خوب برای خوب پیش نرفتن اوضاع و درسی برای آموختن از آن وجود دارد. در طولانی مدت هر اتفاقی که می افتد به صلاح شما خواهد بود.

اگر به دلایلی اشتباه چیزی را می خواهید، هیچ وقت آن طور که شما دوست دارید، انجام نخواهد شد.می توانید از این واقعیت به عنوان یکی از قوی ترین انگیزه ها برای موفقیت در آینده بهره ببرید که اول کار اوضاع آن طور که شما دوست دارید، پیش نمی رود. اگر تصمیم بگیرید که به همه چیز درست نگاه کنید، اشتیاق تان برخواهد گشت.

همیشه و در همه جا پشتکار، تعهد و کوشش نتیجه می دهد.

بعد از این که چیزی برخلاف میل شما پیش رفت، اگر تصمیم بگیرید که از آن درس بگیرید و توجه تان را به ارتقا کاری که می خواستید انجام دهید، معطوف کنید (به جای این که خسته و ناامید شوید)، خواهید دید عملکردتان به شکل قابل ملاحظه ای بهتر می گردد و در کارتان پیشرفت می کنید.

بعد از شکست، سه کار خوبی که می توانید انجام دهید اینها هستند: دلایل شکست تان را آنالیز کنید.درس بگیرید.

اگر چیزی است که واقعا می خواهید و فکر می کنید باید آن کار را انجام دهید، بلافاصله دوباره کوشش کنید.

امتحان کردن، ریسک کردن و موفق نشدن خیلی بهتر از این است که فقط عقب بنشینید و به این فکر کنید که اگر شکست بخورید چه خواهد شد.

تنها نتیجه بدی که شکست می تواند داشته باشد این است که انگیزه دوباره امتحان کردن را از دست بدهید.

هیچ احتیاجی به خجالت کشیدن نیست؛ چرا که همه آدم ها در جایی از زندگی خود شکست می خورند؛ فقط شما نیستید که شکست خورده اید.

خیلی از پیشرفت ها در نتیجه یک شکست ایجاد شده است. چیزهایی که دوست دارید را دنبال کنید. چیزی برای از دست دادن ندارید و تازه خیلی چیزهای عالی به دستخواهید آورد.

منبع: روزنامه شهروند

بانیما: قدرت گرفته از سیستم مدیریت محتوای بانیما

مجله سامی: مجله سامی: انجمن های گفتگو

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
انتشار: 9 شهریور 1400 بروزرسانی: 9 شهریور 1400 گردآورنده: mahsanblog.ir شناسه مطلب: 3901

به "چطور حریف شکست هایمان شویم؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "چطور حریف شکست هایمان شویم؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید