کورش اسدی همه زندگی اش را وقف ادبیات کرد
به گزارش مهسان بلاگ، به گزارش خبرنگاران ، کتاب دریچه ی جنوبی که حاصل کوشش زنده یاد کورش اسدی و غلامرضا رضایی است از جمع آوری بهترین داستان های نویسندگان خوزستانی و نقد و آنالیز آنها تشکیل شده است؛ کتابی که در سال 1398 از سوی نشر نیماژ منتشر شد. در سومین سالمرگ کورش اسدی به سراغ غلامرضا رضایی رفتیم تا با او درباره کورش اسدی و ایده نگارش این کتاب صحبت کنیم.

غلامرضا رضایی در شرح سال ها فعالیت زنده یاد کورش اسدی در حوزه ادبیات به ایبنا گفت: کورش اسدی آدمی بود که همه زندگی خود را وقف ادبیات کرد و اگر با معیارهای امروز بسنجیم، شاید نقطه آسیب او این است که همه چیز را در ادبیات می دید. او در ادبیات دقت و هوشمندی خاصی نسبت به کارش داشت و شاید به همین دلیل است که کم کار چاپ کرد و بیشتر وقت خودش را صرف کیفیت اثر می کرد تا کمیت.
این نویسنده با اشاره به فرایند چاپ کتاب های کورش اسدی گفت: او می نوشت؛ اما ممیزی موضوعی بود که او را خیلی اذیت کرد و همه دیدند که در سال ها و دولت های گذشته سر چاپ کتاب اش چقدر اذیت شد. وقتی یک نفر عمرش را پای یک کتاب می گذارد، دوست دارد تا کتاب چاپ گردد و مخاطب آن را بخواند و با آن ارتباط برقرار کند.
وی ادامه داد: وقتی کتاب 10 سال مجوز نمی گیرد و گوشه خانه خاک می خورد، بدون شک نویسنده اذیت می گردد. این فرایند طولانی بود و شما فکر می کنید که اگر مجوز می دادند و کتاب همان موقع منتشر می شد، چنین اتفاقاتی رخ می داد؟ نه به نظر من اتفاقات بهتری برای کورش و ما رخ می داد و بدون شک او می نشست و با انگیزه روی رمان دوم اش کار می کرد.
پژوهشگر کتاب دریچه جنوبی در شرح نگارش ایده نگارش این کتاب گفت: وقتی دریچه جنوبی را آماده کردیم با کورش تصمیم گرفتیم که همین کار برای داستان ایرانی انجام دهیم؛ اما چاپ نشدن آثارش مانع بزرگی برای کارهای بعدی ما شد. داستان چاپ دریچه جنوبی این است که در سال های دور یکی از دوستان شاعر که با بنیاد نخبگان در ارتباط بود و مسئولیتی داشت، به ما پیشنهاد کرد تا کاری را درباره ادبیات خوزستان انجام دهیم؛ منتهی نگفت در چه بخشی و به چه شکلی. من آنجا پیشنهاد دادم که بیاییم و درباره ادبیات داستانی خوزستان کار کنیم که منابع زیادی وجود دارد، اما کسی روی آن کار ننموده است.
وی اضافه کرد: من وقت زیادی برای این کار نداشتم و به همین دلیل با کورش سر این موضوع صحبت کردم و او به من گفت که اگر تو خودت می آیی، من هم هستم و با هم انجام دهیم و به این شکل ما به دنبال کتاب دریچه جنوبی افتادیم. هر دو ما سال ها در این مورد کار نموده بودیم و زمینه قبلی برای این کار را داشتیم، بنابراین وقت زیادی از ما نگرفت و ما حدود 6 ماه برای این کتاب وقت گذاشتیم.
این نویسنده جنوبی در پاسخ به این سوال که نظر شما درباره مرگ کورش چیست؟ گفت: جواب مشخصی ندارم؛ اما شاید زمینه هایی از اتفاقات تلخ در هر انسان امروزی وجود داشته باشد که باعث گردد آدم دست به کارهای عجیب و غریب و گاه جنون آمیز بزند. حالا چه اتفاقاتی رخ می دهد که آدم دست به چنین تصمیمی می زند، بدون شک به موارد و المان های مختلفی ربط دارد. کورش در داستا ن هایش نیز به خودکشی اشاره می کرد اما حرفی از خودکشی نمی زد. برای مثال می توان به داستان شهرزاد اشاره نمود. یک بار در یک جلسه با هم بودیم و کورش همین داستان شهرزاد را خواند. بعد از جلسه به او گفتم چرا انقدر تلخ؛ چیزی نگفت فقط لبخند زد.
وی ادامه داد: اندرو مارول می گوید: انسان عبارت است از آنچه پنهان می نماید. شاید جالب باشد که برای شما بگویم تا روز قبل از مرگ کورش به هم پیامک می دادیم و تلفنی نیز با هم صحبت می کردیم. این را گفتم تا بگویم کسی از ذهن کسی خبر ندارد. وقتی با هم صحبت کردیم با من قرار گذاشت و گفت که چند روز دیگر می آید تا کارهای عقب مانده را انجام دهیم؛ اما بالاخره آن تصمیم شخصی و فردی را گرفت و تصمیم او این بود که به این شکل به زندگی خود سرانجام دهد. مطمئنا یک اتفاق و دو اتفاق باعث نمی گردد که فرد چنین تصمیمی بگیرد و نمی گردد بگوییم که کورش به فلان دلیل دست به خودکشی زد. شاید این سرانجام نگرش کورش بوده است.
رضایی با اشاره به شباهت کورش اسدی به صادق راهنمایی گفت: یکی از علاقه مندی های کورش، صادق راهنمایی بود و می بینیم که دنیا داستانی او ترکیبی از بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری، ابراهیم گلستان، غلامحسین ساعدی و صادق راهنمایی است. کورش در زبان وام دار گلشیری بود و در دنیا وهم و کار فرم از ساعدی و صادقی الگو می گرفت و زیست ادبی اش خیلی شبیه صادق راهنمایی بود؛ سرانجام و فرجام او نیز همین موضوع را نشان می دهد.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایرانبانیما: قدرت گرفته از سیستم مدیریت محتوای بانیما
مجله سامی: مجله سامی: انجمن های گفتگو