ترامپ، تهدیدی برای دموکراسی
به گزارش مهسان بلاگ، آخرین برداشت از شخصیت دونالد ترامپ ثابت نموده که او برای حزبش، کشورش و دنیا ویرانگر است. شاید او را به خوبی نشناسید، اما می دانید که فقط یک مرد ضعیف، بی وقفه از قدرت خود صحبت می نماید و فقط یک مرد نادان بی وقفه درباره خرد خود لاف می زند.

به گزارش خبرنگاران، جو اسکاربرو در مطلبی برای واشنگتن پست نوشت: جامعه برتر نسبت به ترسیم بعضی برابری های تاریخی هشدار می دهد. اما همانطور که یک سال پر هیجان ریاست جمهوری دونالد ترامپ به خاتمه می رسد، به نظر می رسد زمان مناسبی برای طرح این سوال است: در سالی که طرفداران رئیس جمهور در خصوص یک عضو غیر سفید کنگره شعار او را برگردانید سر می دهند، کجا باید به دنبال تشابه سیاسی گشت؟
چرا وقتی واژه فاشیسم برای این نمایش عمومی تاسف آور خیلی بهتر می گنجد، باید از برچسب ملایمی چون غیر لیبرالیسم استفاده کنیم؟ و کدام اصطلاح بهتر می تواند تجمع سیاسی سال 2019 را توصیف کند که در آن رئیس جمهوری ایالات متحده که پیش از این هم پیشنهاد تیراندازی به مهاجران را داده بود، با فریاد یکی از حامیانش که می گفت باید به آن ها در مرز شلیک گردد، خندید؟
آیا وقتی حامیان ترامپ این لفاظی را بی ضرر دانستند، ما زبان به کام کشیدیم؟ آیا وقتی مفسران جناح چپ مدعی می شوند این پیشرفت طبیعی محافظه کاری ریگان است، سکوت می کنیم؟ چگونه تهمت های ترامپ به هیسپانیک ها را تعریف می کنیم؟ سردبیران روزنامه ها و رهبران سیاسی چگونه باید پس از شارلوتزویل، یک ریاست جمهوری الهام گرفته از برترجویی سفیدها به رنگین پوست ها را با دروغ اخلاقی ترامپ جشن بگیرند؟ اصطلاحاتی مانند غیر لیبرالیسم و محافظه کاری هر دو نادرست و ناکافی به نظر می رسند.
سخت است زمانی را به یاد بیاورید که ترامپ صرفا به عنوان یک ستاره پرشور دیده می شد و نام خود را بر روی استیک ها، بطری های آب و ساختمان های آپارتمانی در سراسر دنیا حک می کرد. از دید جامعه منهتن شغل او ارتفاع مبتذلی از یک زیبایی شناسی بی ارزش بود، اما میلیون ها آمریکایی دیگر همواره چیز دیگری را می دیدند. حتی در زمان صعود سیاسی او، رهبران جمهوری خواه و دموکرات هم با نظر سناتور لیندسی گراهام که معتقد بود رئیس جمهوری آینده دلقکی است که شخصیت و هوشمندی ندارد تا فرمانده کل قوای بعدی آمریکا گردد، موافق بودند. اما عدم درک نخبگان از درخواست ترامپ، آن موقع و اکنون، او را تهدید بزرگتری برای آنالیز های طبیعی و تعادل دموکراسی مادیسونی می نماید.
هرگز نباید ظهور ترامپ را مستقیماً با فاشیسم آلمانی مقایسه کرد و هنوز درس هایی وجود دارد که از هر دوره می توان تجربه کرد. خاطرات سباستین هافنر در سال 1939 با عنوان نفی هیتلر از تأثیرگذارانی صحبت کرد که در ابتدا حزب نازی را به دلیل حماقت خشن رد کردند؛ درست مانند منتقدان ترامپ که نامزدی این ستاره را با خنده تمسخر کردند.
هافنر در 1939 نوشت: تمایل داشتم که آن ها را خیلی جدی نگیرم، یک نگرش مشترک در بین مخالفان بی تجربه آن ها که به آن ها یاری زیادی می کرد. این روزنامه نگار و وکیل آلمانی گفت در حالی که بدترین سوءاستفاده می تواند به سمت یهودیان باشد، فرایند قانون به هیچ وجه تغییر نکرد.
مروری بر تاریخ آشویتس یا داچائو فاش می نماید که چگونه اهریمن سلطه هیتلر را نمی توان با شرایط فعلی سیاست ایالات متحده مقایسه کرد. ممکن است بتوان هزینه گسترش نالیبرالیسم در عصر ترامپ را با مطالعه فرسایش هنجارهای دموکراتیک در ترکیه رجب طیب اردوغان یا مجارستان ویکتور اوربان یا تقویت بیشتر رژیم های استبدادی چین و روسیه بهتر درک کرد. اما همچنان باید توجه داشته باشیم که عدم موفقیت نخبگان سیاسی، اقتصادی و رسانه ای آلمان برای خدمت به عنوان خاکریزی در برابر ضربات غیرلیبرالی که این کشور را به تصرف خود درآورد، پس از آن آینه عدم موفقیت رهبران آمریکایی در درک ابتدایی عواقب حضور دونالد ترامپ است. سه سال بعد، این سؤال باقی می ماند که چگونه می توان به بهترین وجه به آن تهدید پاسخ داد.
پیش از این، چارلز کراوتامر در واشنگتن پست نوشت که تار و پود دموکراسی ما هنوز علیه بی پروایی شتابان این ریاست جمهوری ایستاده اند. اینکه آیا این نهادها می توانند در دوره دوم قدرت ترامپ هم ایستادگی نمایند، همچنان جای سؤال دارد. به عنوان یک خوش بین گمان می کنم کشوری که صرفا در طول قرن بیستم از بحران های بی شمار اقتصادی، رکود بزرگ و دو جنگ دنیای جان سالم به در برد و در عین حال گسترش نازیسم و کمونیسم اتحاد جماهیر شوروی را عقب راند، می تواند چهار سال دیگر هم با ترامپ زنده بماند. اما چرا جلوی سرنوشت را می گیرید؟
من قبل از اینکه ترامپ وارد سیاست گردد، خیلی خوب او را می شناختم. مثل خیلی ها، او را ابتدا به عنوان یک شخصیت کارتونی، رنگارنگ اما بی ضرر دیدم. سپس او را چهره ای سرگرم نماینده، سطحی اما جذاب شناختم. سپس او برایم یک تهدید، جذاب اما نامنظم شد. خاتمه، من این رئیس جمهوری را به عنوان شخصیتی بدخواه دیدم که شعارهای فاشیستی را تحریک می کرد و در عین حال ثابت کرد که از هر 43 رهبر پیشین بدبخت تر است. تمام نسخه های شخصیتی ترامپ بدبینانه و دستکاری شده بوده است اما آخرین تجسم او ثابت نموده که برای حزبش، کشورش و دنیا ویرانگر است.
گرچه ممکن است شما مثل من ترامپ را نشناسید، اما می دانید که فقط یک مرد ضعیف بی وقفه از قدرت خود صحبت می نماید و فقط یک مرد نادان بی وقفه درباره خرد خود لاف می زند. به رغم این نقص های ناتوان نماینده، یا شاید به دلیل آن ها، آدمیرال ویلیام مک ریون، مردی که عملیات حمله به اسامه بن لادن را بر عهده داشت، معتقد است که دونالد ترامپ بزرگترین تهدیدی است که دموکراسی آمریکایی با آن روبروست. نحوه پاسخ دهی رای دهندگان به آن خطر در سال جدید ممکن است خیز آینده ما را برای نسل بعدی تعیین کند.
منبع: خبرگزاری ایسناdorezamin.com: دور زمین | سفر به دور زمین هیچوقت اینقدر آسون نبوده! تور ارزان، تور لحظه آخری، اروپا، تور تایلند، تور مالزی، تور دبی، تور ترکیه