فیلم دوئت؛ در سوژه چیز تازه ای ندارد!

به گزارش مهسان بلاگ، نوید دانش در دوئت دست روی چالش هایی می گذارد که اگر داستانش دچار این مشکل نبود می توانست حاصل به مراتب تماشایی تری داشته باشد.

فیلم دوئت؛ در سوژه چیز تازه ای ندارد!

عباس اقلامی| بنای قدیمی و فرسوده ای که دیوارهایش نم دارد و لوله های آب آن ترکیده، قرار است خانه حامد و مینو باشد که تازه از پاریس برگشته اند و قصد ساختن یک زندگی تازه دارند. اما از همان دیالوگ های ابتدایی حامد و مینو متوجه می شویم ظاهرا قضیه به همین سادگی نیست. این بنای فرسوده کنار بنای فروریخته یک رابطه در گذشته حامد، بناست ساخته شود.

حامد رابطه ای را در دوران دانشجویی موسیقی ناتمام گذاشته و به پاریس رفته و بعد هم به زعم خود تمامش نموده. اما مسأله اینجاست که همه چیز همواره دست ما نیست و این تنها ما نیستیم که می توانیم چیزی را آغاز یا تمام کنیم؛ و اساسا کار سختی است اگر محال نباشد که در زندگی پرونده ای ناتمام داشت و سراغ گشودن پرونده تازه ای رفت، آن هم وقتی صحبت رابطه عاشقانه و عاطفی در بین باشد.

نوید دانش این سوژه را دستمایه ساخت فیلم دوئت قرار داده تا از دل آن نقبی بزند به روابط بین آدم ها در وادی عشق و رابطه به ویژه در زندگی طبقه متوسط.

حامد که به پاریس رفت، سپیده دوست و هم دانشگاهی اش که با او در رابطه عاطفی بودند و تجربه های مشترک همنوازی موسیقی داشتند و قطعه دوئتی هم با هم ضبط نموده بودند، سرخورده از عشق ناکام و رابطه ناتمام، با منصور ازدواج می نماید و ظاهرا همه چیز هم خوب و خوش در زندگی اش پیش می رود تا اینکه باز سر و کله حامد پیدا می شود.

حامدی که آمده شرح دهد چرا رفته و کجا رفته و حالا که آمده چرا و چیز هایی از این دست. چیز هایی که وقتی سال ها از رابطه ای گذشته باید فکر کرد که آیا جایی برای گفتن و به میان کشیدن دوباره دارد. آن هم در شرایطی که سپیده ازدواج نموده و هر زنده کردن خاطره ای از گذشته، ضربه ای می تواند باشد به بنای زندگی جاری او.

از همین جاست که فیلم وارد مجموعه رخداد هایی می شود که در آن پای منصور، شوهر سپیده هم به ماجرا باز می شود. ورود منصور به داستان از سکانسی است که در ماشین فقط صدای او را می شنویم و نمای دوربین روی سپیده بسته شده است.

سکانس و نمایی که حکایت از خارج از ماجرا بودن منصور در تمام این سال ها دارد و او حالا با سلسله وقایعی روبرو است که باعث تغییر رفتار سپیده شده و منصور نمی داند چرا؟!

دوئت در سوژه چیز تازه ای ندارد و مانندش بار ها ساخته شده است. البته این عیب هیچ فیلمی نمی تواند باشد که دارای سوژه تکراری است، به شرط اینکه در روایتی تازه و سیر روایی منطقی سر بکشد به مفاهیمی که تصمیم دارد به میان آورد و اینجا در دوئت به مفاهیمی، چون عشق، تنهایی آدم ها بعد از خروج از رابطه، نوع روبروه با راستا های مسدود رابطه که کوشش هایی گاه نافرجام می کنی برای بازکردن راهی از آن و نمی توانی و نمی شود.

کاری که دوئت هم تصمیم دارد انجام دهد، اما یک ایراد اساسی دارد که به شخصیت پردازی در داستان فیلم باز می شود که از مجموعه شخصیت هایش افرادی غیرمنطقی و ناجور با طبقه متوسطی که نمایندگی اش می نمایند ساخته است.

شخصیت هایی که جایی بین سنتی و مدرن بودن و روشنفکر و متعصب بودن در روابط خود گیر افتاده اند و نه این هستند و نه آن. اتفاقی که تماشاگر را هم دچار سردرگمی می نماید که بالاخره این شخصیت ها خاستگاه اجتماعی شان کجاست؟!

نوید دانش در دوئت دست روی چالش هایی می گذارد که اگر داستانش دچار این مشکل نبود می توانست حاصل به مراتب تماشایی تری داشته باشد.

چالش هایی که روابط طبقه متوسط و روشنفکری که موسیقی می شناسد، شهر کتاب می رود و کتابخوان است و تجربه زندگی در اروپا را دارد و تحصیلنموده هم هست با آن ها در زندگی روزمره و روابط میان فردی خود دهه هاست که روبرو است.

چالش هایی، چون حق دانستن از گذشته کسی که با او وارد رابطه زناشویی شده ای و اینکه تا کجا حق داری بدانی، حق اینکه رابطه ای را ناگهانی و یکطرفه تمام کنی، حق دوست داشتن، حق رفتن و نماندن و چیز هایی از این دست.

این مجموعه چالش ها اگر در فیلم شکل می گرفت، از دوئت فیلم دیگری می ساخت غیر از این چیزی که در حال حاضر می بینیم. اما گویا خود فیلمساز هم از جایی به بعد تمایلی به پرداختن به آن و ساخت فیلمی آن شکلی ندارد و زندگی نرمال را برای شخصیت هایش بیشتر می پسندد.

منصور به رابطه ای از نو و بچه دار شدن با سپیده فکر می نماید و حامد هم که یکبار طعم جدایی را چشیده، هر چند به انتخاب خودش، اینبار در وحشت از دست دادن مینو سراسیمه به خانه فرسوده اش باز می شود و وقتی مینو را آنجا می بیند، خیالش از بودن او راحت می شود و به ساختن این خانه فرسوده که حالا دیگر خرابتر هم شده فکر می نماید.

خانه ای که در سوی دیگر داستان، یک آپارتمان شیک و نو قرینه آن است، با چشم اندازی زیبا که منصور به سپیده پیشنهاد زندگی در آن را می دهد، اما سپیده که هنوز دچار آن همنوازی ناتمام است، این خانه قشنگ را از آن خود نمی داند و شاید همان باشد که منصور گفت.

سپیده ترجیح می دهد به همان کاناپه همیشگی در آپارتمان کوچکتر برود و آن دوئت پیانو و ویولون را گوش دهد. هر چند خودش دیگر دست به ساز نزند.

منبع: سینما سینما

pariha.com: پریها | مجله گردشگری، تور لحظه آخری، تور ارزان قیمت، سفرنامه گردشگری

malayro.ir: تور مالزی ارزان قیمت، تور پنانگ، کوالالامپور، لنکاوی، تور لحظه آخری مالزی

منبع: فرادید
انتشار: 26 آبان 1400 بروزرسانی: 26 آبان 1400 گردآورنده: mahsanblog.ir شناسه مطلب: 65625

به "فیلم دوئت؛ در سوژه چیز تازه ای ندارد!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "فیلم دوئت؛ در سوژه چیز تازه ای ندارد!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید