قدیمی ترین کفش ایرانی 1700 سال پیش به پای مرد نمکی رفت
به گزارش مهسان بلاگ، به گزارش خبرنگاران، کتابفروشی آینده نشستی را با حضور علی دهباشی و شعله جلیلی برگزار کرد که در آن جلیلی به عنوان مردم شناس و عضو انجمن گردشگری ایران از مطالعاتش در حوزه کفش و پاپوش های سنتی اطلاعاتی را به حاضران در این نشست ارائه داد.
شعله جلیلی متولد سال 1333 در تبریز و تحصیلاتش در زمینه مترجمی زبان آلمانی است و 24 سال سابقه گردشگردی دارد و عضو انجمن گردشگران است ولی بخش عمده مطالعات وی روی پایپوش های سنتی ایرانی است. تا کنون بیش از 200 جفت از این کفش ها را جمع آوری و برایشان شناسنامه درست نموده اند. چندین نمایشگاه داشتند و تقریباً تمام موزه های مردم شناسی کفش در دنیا را (اروپا و فرانسه و کانادا) را دیده است.
پله های آپادانا تخت جمشید موزه پوشاک ایران است
جلیلی در این نشست گفت: کفش برای من صندلی خیلی ویژه ای در زندگی داشت، چون خیلی راه می رفتم، دوچرخه سوار بودم و بعدها کوهنورد شدم. ما خیلی سفر می رفتیم. وقتی وارد کار گردشگری شدم، هر بار که به سفر می رفتم و بر می گشتم می دیدم استاد چارق دیگری را از دست داده ایم و این خاموش شدن بزرگان من را نگران می کرد. راهنمای شیراز بودم و پله های آپادانا تخت جمشید برای من صندلی ویژه ای داشت و اسم آن را موزه پوشاک ایران می گذاشتم، چون می توان روی این پله ها تنوعی از کفش ها و لباس ها را بر تصاویر سنگی دید.
وی ادامه داد: اولین کفش را از روستای هجیج (از توابع شهرستان پاوه استان کرمانشاه) خریدم، اسم این روستا را موزه زنده صنایع دستی ایران می گذارم زیرا در هر خانه ای حال و هوای خلق یک اثر هنری دیده می گردد، کفش دوم، سواس را از یک نمایشگاه و از یک خانم بلوچ خریدم که حتی نمی توانست زبان من را بفهمد، چون کفش خودم گرم بود و می خواستم یک کفش سبک تر داشته باشم؛ سواس کفشی است که از الیاف گیاهی درست می گردد، خصوصاً از الیاف درخت خرما. بیش از ده سال است که مطالعه کفش ها را به صورت حرفه ای آغاز نموده ام و فقط دو سال برای استخراج نام ها کار کتابخانه ای انجام داده ام.
جلیلی گفت: یکی از زیباترین کفش هایم چارقی است که از قوچان جمع آوری کردم و یک جفت از آن را در بریتیش میوزیم گذاشته ام. از نظر من کفش های ما مربوط به سه منطقه جغرافیایی و اقلیمی هستند، شمال ایران از شرق تا غرب بیشتر کوهستانی است و کفش های این ناحیه بیشتر چارق و چموش است که جنس آن از چرم گاو میش و گاو گرفته تا کفل الاغ است، من کفش هایی دارم که قبل از دباغی می پوشیدند و در واقع پوست حیوان بوده است که به دور پایشان می کشیدند. از گرگان و مناطق ترکمن نشین کفشی خریده ام که از پشم شتر است و در یورت هایشان صندل ها و کفش هایی که مخصوص پایکوبی ترکمنی است، را دیده ام. از مازندران کفش بسیار خاصی دارم که مربوط به صد سال پیش است، یک تکه چرم گاومیش است که سوراخ دارد، آن را در آب می اندازند، باز و نرم می گردد و می توانند به آن شکل پا را بدهند. از گیلان یک جفت کفش عجیب در ارتفاعات حدود سه هزار متری دلفک (از توابع شهرستان رودبار استان گیلان) پیدا کردم، این کفش دورش از چوب است و وسط آن از روده گاو، در ارتفاعات و برف سه متری شما با هیچ کفش معمولی نمی توانید راه بروید، مگر اینکه پهن باشد و سطح اتکای شما را افزایش دهد.
وی ادامه داد: در طراحی این کفش از پنجه پرندگان ایده گرفته اند، به راحتی با این کفش ها راه می رفتند و وقتی مریض هایشان را می خواستند از یک روستا به روستای دیگر ببرند نیاز داشتند که خیلی سریع حرکت نمایند و این کفش برای این کار خیلی مناسب است، وقتی به موزه باتا تورنتو رفتم که با دوهزار جفت کفش، بزرگترین موزه کفش دنیا است، این کفش عینا در آنجا بود و متعلق به سرخپوستانی بود که آن را روی برف می پوشیدند، دراستان گیلان یک دمپایی مخصوص حمام هم خریدم که جاهای دیگر هم دیده بودم.
کفشی که هادی گرما نیست
جلیلی اعلام کرد: حسن کفش های ایرانی این است که علاوه بر رعایت اصول زیبایی شناسی، ارگونومی و آناتومی پا، کاربردی هم هستند. این دانش کاملاً هوشمندانه است و طراحی کفش ها همگی بی نظیر است، مردم ایران با آن هوشمندی که داشتند نیازشان را رفع می کردند و هیچ کدام از برندهای معروف دنیا به فکر کفشی نیستند که بتوان فقط روی برف پوشید و یا کفشی را ندارند که در دمای 50 درجه بتوانید به راحتی بپوشید؛ اگر به جنوب ایران بروید هیچ کفش معمولی روی شن های داغ کویر پاسخگو نیست، مگر کفشی که کف آن چوبی باشد، که من نمونه آن را برای شما آورده ام، این کفش کمی ارتفاع دارد، از زمین فاصله می گیرد و هادی گرما نیست. از شمال ایران تا جنوب ایران، از سردترین تا گرمترین نقطه کفش مناسب آن اقلیم دوخته شده است. در مرکز ایران که هوا نسبتاً معتدل تر است بیشتر گیوه حاکم است. انواع گیوه هایی که من جمع آوری کردم هرکدام دوخت خاص خود را دارند؛ گیوه مانند یقه لباس طراحی و شناسنامه ویژه خودش را دارد.
این مردم شناس گفت: تمام استادانی که در این زمینه کار نموده اند شناسایی و برایشان شناسنامه درست نموده ام، یکی دو روز نزد آن ها مانده ام تا از رفتارهای آنها و آثاری که خلق می نمایند درس بگیرم؛ متأسفم از اینکه نسل جدید از آنها فاصله گرفته است، نسل جدید این هنر را به عنوان یک هنر نمی شناسند بچه های روستایی به جای اینکه این تجربه های ارزشمند را یاد بگیرند، موبایل به دست دارند و با یک حالت تمسخری به شغل پدر بزرگ و مادربزرگ هایشان نگاه می نمایند.
وی درباره نقش زنان در هنر کفش دوزی گفت: ما در بعضی زمینه های صنایع دستی می بینیم که زن ها در آن ها نقشی ندارند ولی در کفش های ایرانی حتماً زن ها نقش داشته اند و از وقتی که این کفش ها دارند از بین می روند به همان اندازه هم زن ها شغل هایشان را از دست می دهند، چون رویه و بخش زیبای کفش با هنر گلابتون و گلدوزی زن ها شکل می گیرد. نسل جوان روستایی این کفش ها را کمتر می پوشند که جای تعجب است، چون این کفش ها و لباس های محلی بخشی از هویت آن هاست و ما داریم بسیار از فرهنگمان فاصله می گیریم. من فکر می کردم که با این پژوهش ها می توانم دوباره این کفش ها را احیا کنم، چون من خیلی از موزه ها دنیا از موزه گاوچران های آمریکا گرفته تا موزه کلارک را دیده ام و اکثر آن ها می گویند که محال است این تنوع کفش برای یک سرزمین باشد.
قدیمی ترین کفش ایران 1700 سال دارد
جلیلی به کفش مردان نمکی اشاره نمود و گفت: بعضی طرح های ما از ایران در گذشته خارج شده اند و دوباره به عنوان یک طرح اروپایی به ما برگشته اند. قدیمی ترین کفشی که ما الان در ایران داریم مربوط 1700 سال پیش و دوره ساسانیان است، که مربوط به مرد نمکی است. استاد حیدری که از هنرمندان کفاش بزرگ زنجان است الگوی کفش مرد نمکی را برای من در آورد و ما شبیه آن را ساختیم. ولی اصل آن هنوز به پای مرد نمکی است و کاملاً سالم مانده چون این جنازه ها را از نمک در آوردند تجزیه نشده است؛ این پوتین 1700 ساله از همه نظر کامل و بی عیب است و ما می بینیم که همین کفش در زمان قاجار به عنوان کفش اروپایی به ایران می آید.
وی با یبان اینکه کفش های ایرانی، کفش های کاربردی هستند توضیح داد: یک کفش تک وجود دارد که فقط مخصوص بیل زدن است، چون با کفش معمولی و یا پا برهنه نمی توانید بیل بزنید و به سرعت کفش هایتان خراب می گردد و یا پایتان آسیب می بیند . کفش مخصوص حمام هم طوری طراحی شده است که از زیر گره های کنف حفظ شده است تا کفش به روی زمین خیس حمام سر نخورد، من حتی با ارتوپد ها و طراحهای کفش هم صحبت نموده ام که دلیل این گره ها را بدانم و متوجه شدم که به خاطرسر خوردگی، شکستگی کمر یا پا در حمام ها بیشتر است، پس نشان می دهد که با وجود اینکه ما الان به این نکته توجه نمی کنیم و هر کفش نایلونی را در حمام می پوشیم، ولی در گذشته حتی این شرایط نیز در نظر گرفته شده بود و برای آن یک کفش خاص طراحی نموده اند. من خودم یادم هست که در کرمان وقتی به حمام عمومی می رفتیم هیچ وقت کفش ها سر نمی خورد.
وی اضافه کرد: در گذشته تفاوت مذاهب و یا اختلافات اجتماعی و طبقاتی را از روی کفش ها می شد فهمید، کتابی می خواندم که به یک گروه از اقلیت های مذهبی حکم شده بود که باید کفش هایشان را تا به تا بپوشند که معین باشند و به این طریق بتوانند آن ها را تحقیر نمایند و یا کفش پرت کردن به سمت کسی، خودش یک فرهنگ و مفهومی دارد که در ایران و مخصوصاً در قسمت کرد نشین وقتی کسی از نظر اجتماعی نمی تواند حقش را از کسی بگیرد کفشش را به سمت او پرت می نماید. من خیلی کفش ها را غیر این که خودشان را جمع آوری کردم می خواستم بدانم در ادبیات شفاهی و در زندگی مردم در خصوص کفش چه چیزهایی هست و حدود 15 جلد کتاب در خصوص ضرب المثل ها و اشعار بین مردم در خصوص کفش جمع آوری نموده ام. خود واژه کفش حدود 120 واژه دارد، برای خودم باور کردنی نبود چون با مردم که صحبت می کنم نهایتاً گیوه و چارق را می شناسند، من یک کفش دارم به اسم کلارک، جنس این کفش از شاخ بز وحشی است؛ و آن را از ارتفاعات چهار محال بختیاری پیدا نموده ام.
جلیلی گفت: اسکیموها ماهی را باز، خشک و دباغی می کردند و به دور پایشان می پیچیدند، ما این را به شکل دیگری در ایران داشتیم. من دباغی را در روستاها به چشم خودم دیدم که کار خانم ها و بسیار دقیق و ظریف است، چرم هایی که در ایران دباغی می شوند برای استفاده های متفاوت به شکل های مختلفی دباغی می شوند، مثلاً برای نگهداری ادویه، روغن، ماست، شیر و ... همه این ها دباغی هایشان با هم فرق دارد، برای کفش هم همینطور است و قسمت های مختلف بدن حیوانات برای قسمت های مختلف کفش استفاده می شد. در گذشته تفاوت مذاهب و یا اختلافات اجتماعی و طبقاتی را از روی کفش ها می شد فهمید، کتابی می خواندم که به یک گروه از اقلیت های مذهبی حکم شده بود که باید کفش هایشان را تا به تا بپوشند که معین باشند و به این طریق بتوانند آن ها را تحقیر نمایند و یا کفش پرت کردن به سمت کسی، خودش یک فرهنگ و مفهومی دارد که در ایران و مخصوصاً در قسمت کرد نشین وقتی کسی از نظر اجتماعی نمی تواند حقش را از کسی بگیرد کفشش را به سمت او پرت می نماید.
وی توضیح داد: خیلی کفش ها را غیر این که خودشان را جمع آوری کردم می خواستم بدانم در ادبیات شفاهی و در زندگی مردم در خصوص کفش چه چیزهایی هست و حدود 15 جلد کتاب در خصوص ضرب المثل ها و اشعار بین مردم در خصوص کفش جمع آوری نموده ام. واژه کفش حدود 120 واژه دارد، برای خودم باور کردنی نبود چون با مردم که صحبت می کنم نهایتاً گیوه و چارق را می شناسند، من یک کفش دارم به اسم کلارک نمی دانم که چقدر این واژه به گوش شما خورده است، جنس این کفش از شاخ بز وحشی است؛ و آن را از ارتفاعات چهار محال بختیاری پیدا نموده ام. من به خیلی از موزه های دنیا به خاطر مجموعه ام، دعوت شده ام، این خاص بودن، تنوع کفش ها و اینکه اینقدر حساب شده از عناصر اطراف برای نیازهاشان استفاده کردند، همگی تنوع قومی و هوشمندی مردمان سرزمین ما را نشان می دهد و من به سهم خودم به آن افتخار می کنم و هر کجای دنیا که می روم با دست پر می روم.
مردم عادی حق پوشیدن کفش را نداشتند
این عضو انجمن گردشگری ایران گفت: اسکیموها ماهی را باز، خشک و دباغی می کردند و به دور پایشان می پیچیدند، ما این را به شکل دیگری در ایران داشتیم. من دباغی را در روستاها به چشم خودم دیدم که کار خانم ها و بسیار دقیق و ظریف است، چرم هایی که در ایران دباغی می شوند برای استفاده های متفاوت به شکل های مختلفی دباغی می شوند، مثلاً برای نگهداری ادویه، روغن، ماست، شیر و ... همه این ها دباغی هایشان با هم فرق دارد، برای کفش هم همینطور است و قسمت های مختلف بدن حیوانات برای قسمت های مختلف کفش استفاده می شد. یکی از علل مرغوبیت و کیفیت کفش های ایتالیا رعایت این نکته است که هر کفش در دوره های مختلف تاریخی به عنوان نوعی تشخص محسوب می شد و مردم عادی دربعضی مواقع حتی حق پوشیدن کفش را هم نداشتند. کفشی به نام کب کاب از قشم آمده است و محلی ها می گفتند که این کفش را فقط خانم های حکام اجازه داشتند بپوشند تا دیگران با صدای کفش از آمدن ایشان باخبر شوند درحالی که زن های معمولی حق نداشتند حتی کفش بپوشند، صدای این کفش دقیقاً هست : کب - کاب؛ و اسم آن هم از این صدا گرفته شده است، البته یک درخت خرما هم به همین نام داریم، ولی این کفش از جنس آن درخت نیست.
وی اضافه کرد: من فکر می کردم که پا از بدن واجب تر است برای اینکه مستقیماً با زمین تماس دارد در صورتی که در غلات (از توابع شهرستان شیراز، استان فارس) من شاهد این بودم که یک خانم روستایی مسن از ارتفاعاتی که حتی شاید کمتر کوهنوردی می تواند از آن بالا برود با پای برهنه بالا می رفت و گیاهان دارویی جمع آوری می کرد، کف پای این خانم مثل سم حیوانات محکم و ضخیم شده بود و من فکر می کنم از دوران غارنشینی به این طرف درابتدا پای ما به طور طبیعی به سختی سم حیوانات بوده و بعد از اینکه درون کفش رفته لطیف شده است.
قدیمی ترین کفش چرم دنیا مربوط به 5500 سال پیش است
جلیلی اضافه کرد: قدیمی ترین کفش چرم دنیا مربوط به 5500 سال پیش است که دو- سه سال پیش در مرز ارمنستان و ترکیه، یعنی از نظر جغرافیایی دقیقاً بالای گوش گربه نقشه ایران پیدا شد و من دقیقاً شبیه آن را از یک کشاورز گرفته ام و نمی دانم چطور تا یک دوره ای کفشی دوختش کامل می گردد و بعد باز در دوره های بعد از آن می بینیم که مردم خیلی کفش های ساده تر و ابتدایی تر از دوره های قبلی می پوشند و هنوز این مهره گمشده و دلیل افت و خیزها را نتوانسته ام پیدا کنم؛ اما در شهر سوخته یک بند کفش پیدا شده است که در موزه آرمیتاژ نگهداری می گردد و به من این اجازه را دادند که از این بخش بازدید این افت و خیزها در مطالعات من فواصلی ایجاد نموده که نمی توانم آن ها را بهم وصل کنم و دلیلشان را پیدا کنم. می توانیم دلیل کفش نپوشدین را فقر فرض کنیم که به نظر من بعید است، چون من در این جا سه نوع کفش دارم از گران ترین کفش که از چرم گاومیش است تا لاستیک ماشین که ارزان ترین آنهاست و من آن را در روستای ماخونیک از توابع شهرستان سربیشه، استان خراسان جنوبی، پیداکردم. بهرحال در خصوص پوشیدن کفش طبقه اجتماعی و فقر می تواند تآثیرگذار باشد و یا این باور که مردم معمولی حق ندارند کفش بپوشند در آنها باقی مانده است.
سوار کاران در تخت جمشید باید پوتین های پاشنه دار می پوشیدند
این پژوهشگر گفت: کفش هایی که در تخت جمشید هست پاشنه پنهان دارند، چیزی که به تازگی مد شده است، ولی در ایران از دوره قاجار به بعد بیشتر کفش پاشنه بلند دیده می گردد، چون از اروپا و یا روسیه به ایران آمده بود و جنبه مد پیدا نموده بود ولی قبل از قاجار هم خصوصاً سوار کاران در تخت جمشید و یا در دوره ساسانیان به ناچار باید پوتین های پاشنه دار می پوشیدند تا هنگام سوار شدن پاشنه به رکاب گیر کند و بتوانند خودشان را بالا بکشند. بنابراین کفش های پاشنه بلند قبل از قاجار هم در ایران وجود داشته است. من یک جفت کفش پاشنه بلند مربوط به آن موقع دارم که کفش راحتی نیست و در هر صورت پنجه پای خانمی که این کفش را می پوشد بیرون می ماند، این برداشت را کردم که شاید مثل کفش های چینی که کوچک هستند تا زن ها را مجبور نمایند با متانت و وقار راه بروند این کفش ها هم به همین دلیل کوچک هستند، یک جفت کفش دیگر هم دارم که پاشنه آن برعکس است و به جای اینکه از زیر کفش به بیرون باشد به سمت داخل آن است.
منبع: خبرگزاری مهرمجله کامپیوتر: از کامپیوتر و IT کلی مقاله و ترفند جالب اینجا داریم
مجله سرگرمی: مجله سرگرمی و گردشگری
پریها: مجله خبری، موفقیت، تفریحی، فناوری و گردشگری