ما چه کردیم که فاجعه رومینا رخ ندهد؟!
به گزارش مهسان بلاگ، ساناز بیان، حادثه قتل تلخ رومینا را ناشی از نبود فضای گفت وگو دانست و گفت: وقتی هیچ راهی برای مصاحبه نیست، داس به بدترین شکل وارد عمل می گردد و فاجعه می آفریند.

این هنرمند تئاتر که دغدغه مسائل اجتماعی را در کارهایش دارد، در گفت وگو با خبرنگاران به آنالیز ابعاد فرهنگی چنین فجایعی پرداخت.
بیان در شروع از زوایای ناشناخته این پفراینده سخن گفت و اضافه نمود: متاسفانه فرهنگ ما در برخورد با این قبیل پفراینده ها مبتنی بر احساسات لحظه ای است بی اینکه به تحلیل و ریشه یابی توجه کنیم.
او اعلام کرد: بحث سر قضاوت نکردن نیست، بلکه یک ارزیابی سنجیده و دور از احساس های لحظه ای می تواند ما را به فهم ماجرا نزدیک تر کند.
بیان اضافه نمود: در چنین مواردی در لحظه اول در تمام انسان های سالم نوعی حس همدردی شکل می گیرد و بعد به حس عدالت خواهی تبدیل می گردد ولی در ماجرای رومینا، شاید پدر او، خود نخستین قربانی باشد. درون این مرد، با وجود تمام قساوتی که داشته، قدرتی نمی بینیم. فقط می گردد پسربچه ترسیده ای دید. مردی که در دهه چهارم زندگی اش آنقدر از حرف و قضاوت اطرافیان وحشت زده است که نه فقط دخترش، بلکه در واقع ترس هایش را هم با این خشونت سبعانه می کشد تا با آن ها روبرو نگردد و نشنودشان.
او با اشاره به ریشه سنتی مراقبت از ناموس از سوی مردان توضیح داد: در فرهنگ ما واژه غیرت معمولا به معنای مراقبت از ناموس است. در این نگاه، ناموس یعنی موجودیتی که در تملک مرد است. اما مگر زنان موجوداتی واجد عقل و هویت مند نیستند؟
این نمایشنامه نویس اعلام کرد: تغییر این رویکرد مالکیت طلبانه بی شک رشد مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی را در پی خواهد داشت.
نویسنده و کارگردان نمایش آبی مایل به صورتی اضافه نمود: غیرت وقتی با مفاهیمی چون سخت کوشی و مسئولیت پذیری گره خورده و فراجنسیتی است، متفاوت است با غیرت در جایگاهی که از حسادت و خودخواهی و زورگویی مردانه یا ترس از قضاوت های دیگران ریشه می گیرد. دومی نه تنها چیز خوب و شرافتمندانه ای نیست بلکه به فرد مجوز می دهد تا به جای تاب آوری و کنترل و برخورد عقلانی، احساساتش را به غیرمتمدنانه ترین شکل فرافکنی کند. در واقع وقتی که راه تبادل نظر با خودمان و دیگری بسته باشد، داس به بدترین شکل وارد عمل می گردد.
این هنرمند با تاکید بر اینکه برای گفت وگو باید تربیت شویم، ادامه داد: گاه مسائلی که در ظاهر بسیار بی اهمیت هستند، در بروز خشونت های خیابانی دخالت مستقیم دارند. مثلا تحقیقات نشان داده روزهای گرم، در خودروهای بدون کولر، احتمال بروز خشونت های رفتاری و درگیری بالا می رود. ما بیش از آنچه فکر می کنیم، تحت تاثیر محرک های محیط خود هستیم.
بیان افزود: در روانشناسی اصطلاحی به نام تاب آوردن وجود دارد. به این معنا که با کنترل روی خودمان اجازه ندهیم احساسات آنچنان بر ما چیره گردد که بی اراده دست به عمل بزنیم.
بیان با اشاره به عواملی که در ارتکاب خشونت دخیل هستند، ادامه داد: پفراینده رومینا خیلی برجسته شده ولی در تحقیقاتی که برای نوشتن نمایشنامه هایم داشتم، پفراینده هایی هم بوده بارها خشن تر و هولناک تر که هیچ صدایی از آنها در نیامده است. امین میری و سجاد افشاریان از همکارانم زمانی که برای نمایش احساس آبی مرگ در خصوص قتل های غیرعمد پژوهش می کردند، بسیار دیده بودند مجرمانی را که می گفته اند فقط یک لحظه خون جلوی چششم را گرفت و نفهمیدم چه کردم. این موضوع نشان دهنده همان مساله تاب آوری است. این مجرمان یاد نگرفته اند با خودشان تبادل نظر نمایند و صدای درون خود را بشنوند. ما اول باید خودمان، خودمان را بشنویم تا بعد توانایی شنیدن دیگری را پیدا کنیم. چیزی که هیچ وقت به ما یاد نداده اند.
او افزود: در این پفراینده معین، همه پر از خشم و عصبانیت نسبت به پدر رومینا هستیم ولی چند نفر از ما از خود پرسیده ایم مگر خود ما و افراد و نهادهای مسئول برای این که چنین اتفاقاتی پیش نیاید چه کارنموده ایم؟ در شرایطی که اعتیاد و فشارهای اجتماعی و بحران های روانی آدم ها را درگیر نموده، چه آگاهی و چه پیگرد یا مانع جدی ای برای مادران و مخصوصا پدران ایجاد نموده ایم تا بچه هایشان را کتک نزنند و نکشند؟!
او با تاکید بر نقش مهم آموزش و پرورش در فرهنگ سازی اعلام کرد: آموزش مهارت های زندگی در مدرسه از بسیاری از دروس واجب تر است اما وجود که ندارد هیچ، گاهی دانش آموزان، از طریق ای برای تخیله خشم ها و عقده های پرسنل مدرسه هم تبدیل می شوند.
بیان از نقش مهم رسانه ها بویژه تلویزیون در فرهنگ سازی یاد کرد و اضافه نمود: ما بخش مهمی از سواد فرهنگی مان را از رسانه ها می گیریم اما رسانه های ما چه کاری نموده اند تا پدری مانند پدر رومینا، تبادل نظر را بیاموزد؟! معینا تلویزیون به عنوان رسانه ای بسیار پربیننده که قدرت تاثیرگذاری اش انکارناپذیر است چه کار نموده؟ در همین سینما هم فیلم خانه پدری را سال ها به محاق بردند و آن را سیاه نمایی دانستند. حالا واقعیت سیاه تر است یا آن اثر؟ چرا تا امروز به لحاظ قانونی کار جدی ای برای مقابله با کودک آزاری نکردند؟ درها را باز گذاشتیم و حالا همه از این حادثه ابراز تاسف می کنیم. فقط تشویق و اصرار به ازدواج و فرزندآوری، بی آن که مهارت های مورد احتیاج و امکانات زندگی برای مردم فراهم باشد، سرانجامی جز این هم ندارد. متاسفانه کسی به فکر عاقبت این ازدواج ها و سرنوشت فرزندانِ والدینِ بی صلاحیت نیست.
بیان در پاسخ به این پرسش که چرا در تئاتر چنین موضوعاتی کمتر مورد توجه هنرمندان قرار می گیرند، گفت: به این مباحث پرداخته می گردد اما تئاتر امکان پرداخت فراقتصادیستی تر، غیر واقعی تر و انتزاعی تری را هم به هنرمند پیشنهاد می دهد و از این نظر شاید به نظر برسد که سینما واقع گراتر است. البته به جز سختی هایی که برای مجوز وجود دارد، اصولا ساخت چنین آثاری بسیار سخت است.
این هنرمند شرح داد: نوشتن و فراوری هر یک اثر با موضوع آسیب های اجتماعی اگر بخواهد درست و اصولی اتفاق بیفتد، احتیاجمند سال ها تحقیق و کار سخت است. هرچند آن نویسنده مقاوم تر می گردد ولی سخت است. ضمن اینکه احتمال دیده شدن اثر بسیار اندک است. بنابراین نوعی شهادت طلبی است زیرا هزینه عاطفی، زمانی و حتی اقتصادی بسیاری بر دوش هنرمند می گذارد.
او ادامه داد: معمولا دو گروه به سراغ سوژه های اجتماعی می فرایند. گروه اول کسانی هستند که واقعا دغدغه و مساله دارند ولی در سال های اخیر گروه دیگری هم اضافه شده اند. چون این ژانر، به نوعی ژانر شرافت و انسانیت به شمار می آید، رفتن به سراغ آن برای عده ای افراد فرصت طلب به پز فرهنگی تبدیل شده است. به همین دلیل نمونه های کاریکاتور گونه ای از همین فضاهای اجتماعی و مثلا دغدغه مند را هم در سینما دیده ایم که البته بی مایه و جعلی بودن شان هم نمایان است.
بیان در بخش دیگری از این تبادل نظر با اشاره به مشکلاتی که در اجرای نمایش عامدانه، عاشقانه، قاتلانه برایش اتفاق افتاده بود، یادآوری کرد: مگر این نمایش چه ایرادی داشت که آن گونه با سختگیری رو به رو شد؟! خانواده، اشل کوچکی از جامعه است. تا کی می خواهیم با داس به جان آنچه بیفتیم که فکر می کنیم برای مان مایه بی آبرویی است؟! ولی این کاری است که ما با هنرمندان خود می کنیم. مدیران فرهنگی چقدر برای تبادل نظر، زمینه سازی نموده اند؟ حذف و خاموش کردن صدای طرف مقابل، کاری است مثل کشتن. با این حساب ما روزی هزار بار می کشیم و کشته می شویم. کار پدر رومینا، فقط شکل عینیت یافته عملی است که ما هر روز مرتکب می شویم.
او با ابراز تاسف از بی اخلاقی هایی که در جامعه هنری وجود دارد، اضافه نمود: در همین همکاران مثلا روشنفکر و آرتیست خود دیده ام کارگردان هایی را که اثری اجتماعی درباره مسائل زنان می سازند. اثری که اتفاقا نویسنده اش زن است. ظاهرا آن کارگردان با دنیایی دغدغه درباره حقوق زنان به میدان آمده ولی همین کارگردان به راحتی نویسنده کارش را حذف می نماید و هویت و موجودیت او را می کشد!
ساناز بیان در سرانجام به نقش رسانه ها در زنده نگه داشتن رویدادهایی همچون قتل رومینا پرداخت و اضافه نمود: در حال حاضر هرروز بمباران اطلاعاتی می شویم. شبکه های اجتماعی، آنقدر اطلاعات ناخواسته به ما می دهند که دریافتش سبب می گردد آنچه را واقعا احتیاج است، بزودی فراموش کنیم و به ریشه یابی نرسیم ولی رسالت رسانه هاست که اجازه ندهند این رویدادها فراموش شوند تا یک شناخت درست از آن ها صورت بگیرد.
منبع: خبرگزاری ایسناfaceraz.ir: فیس راز | گفتگو و همدلی راه حل رفع همه مشکلات
fixfun.ir: مجله سرگرمی | مجله تفریحی، سرگرمی و مسافرتی