ژان لوک گدار؛ تصویر لایو اینستاگرام یا فیلم میشل هازاناویشس؟

به گزارش مهسان بلاگ، از دیروز اینستاگرام عشاق سینما پر شده از تصاویر ژان لوک گدار که در آستانه 90 سالگی برای طرفدارانش در لایو اینستاگرام یک صفحه سینمایی درباره سینما صحبت می نماید. این روزها هنرمندان زیادی در پی شیوع کرونا در صفحات اینستاگرام و شبکه های مجازی دیگر از تجربیات شان می گویند اما دیدن گدار غیرمنتظره بود. پیشگام موج نوی سینمای فرانسه را در لایو اینستاگرام می بینیم که ابتدا در گوشی آیفونش موهایش را مرتب می نماید و سیگار برگش را به لب می گذارد. او در این برنامه لایو از هاکس و ژان کوکتو حرف زد و البته حرف هایش درباره کلود شابرول که یکی دیگر از پیشگامان موج نوی فرانسه است، تند و انتقادی بود.

ژان لوک گدار؛ تصویر لایو اینستاگرام یا فیلم میشل هازاناویشس؟

درباره لایو ژان لوک گدار در اینستاگرام

ژان لوک گدار نشان داد که همچنان پیشگام است. با تکنولوژی روز پیش می رود. برعکس خیلی از فیلمسازان قدیمی که به ساختارهای کلاسیک چسبیده اند گدار سال 2014 در 84 سالگی فیلم خداحافظی با زبان را به صورت سه بعدی ساخت. آخرین فیلم هایش را سال 2018 ساخت. یک فیلم کوتاه به علاوه فیلم تصویر کتاب که در جشنواره کن به نمایش درآمد. فیلمی که ژان لوک گدار 87 ساله برایش برنده جایزه بهترین کارگردانی از سمت کن شد. البته که این گدار است که حالا به جوایز اعتبار می دهد.

ژان لوک گدار در دوران ویروس کرونا از اهمیت تصویر گفت. او در یک کارگاه یک ساعت و نیمه در اینستاگرام در صفحه دانشکده هنر لوزان از عادت های شخصی اش گفت. از جمله این که دوست دارد قبل از تایپ کردن با مداد روی کاغذ بنویسد. او گفت: اغلب اوقات خیلی کم می نویسم. بعد هم نمی توانم دست خط خودم را بخوانم در نتیجه دوباره می نویسم.

گدار درباره کرونا گفت: این ویروس هم نوعی از ارتباط است. مثل همین کاری که ما الان داریم انجام می دهیم. از کرونا نمی میریم ولی شاید دیگر قادر نباشیم که خوب زندگی کنیم.

البته بیشتر حرف های گدار درباره سینما بود و نه کرونا. گدار در لایوش به سینماگران جوان توصیه کرد: در دوران موج نو فکر می کردم که سینما را باید در دانشکده آموخت. اما حالا می خواهم بگویم که به جایش آغاز به فیلم ساختن کنید.

گدار درباره فیلم دیدن هم خاطراتی گفت: من با ریوت و تروفو درباره زندگی شخصی مان حرف نمی زدم. در عوض با هم زیاد سینما می رفتیم. ریوت می توانست یک فیلم را تا پنج بار هم ببیند اما من در یک روز پنج فیلم می دیدم. در حقیقت ما دو رویکرد متفاوت در فیلم بینی داشتیم.

گدار در لایو اینستاگرام شرح داد که به نظر تهیه نمایندگان فرانسوی سناریست یا همان فیلمنامه نویس مولف فیلم است در حالی که آن ها از زمان موج نو نشان دادند که مولف اصلی فیلم کارگردان است.

برای آن هایی که فیلم های گدار را دنبال می نمایند این لایو بسیار مهمی بود اما گدار در سال های اخیر سوژه فیلمسازی دیگران هم بوده است. سال 2017 میشل هازاناویشس فرانسوی فیلمی ساخت به نام گدار عشق من یا موحش که درباره بخشی از زندگی ژان لوک گدار بود.

نقد فیلم گدار عشق من (موحش)؛ تصویر ژان لوک گدار در فیلم میشل هازاناویشس

کارگردان: میشل هازاناویشس

فیلمنامه: میشل هازاناویشس (اقتباسی از کتاب یک سال بعد نوشته آن ویازمسکی)

بازیگران: لویی گارل، استیسی مارتین، بره نیس بژو

امتیاز متاکریتیک: 55 از 100

خلاصه داستان: در این فیلم شاهد زندگی مشترک ژان لوک گدار کارگردان عظیم سینما هستید که در 37 سالگی با بازیگر فیلمش آن ویازمسکی 19 ساله ازدواج می نماید. درست در سال هایی که فرانسه درگیر جنبش های چپی است. جدل گدار با برتولوچی و مخالفتش با سینمای داستانی و تمایلش به ساخت فیلم های انقلابی قصه فیلم را شکل می دهد. وقایعی که باعث دور شدن او و ویازمسکی از یکدیگر می گردد.

سینما یک مهارت یا پیشه نیست. سینما هنر است. معنایش کار تیمی نیست. یک نفر همواره تنها سر صحنه است همان طور که قبل تر فقط یک نفر روبه روی کاغذ سفید نشسته و آن را نوشته است. و تنها بودن به معنای پرسیدن سوال است. و فیلم ساختن معنایش جواب دادن به سوالات است…هنر فقط از طریق آشکار کردن درونی ترین رازهای ماست که جلب مان می نماید…زمانی ما فکر می کردیم مولف هستیم اما نبودیم. واقعا هیچ ایده ای نداشتیم. فیلم تمام شده است. جای تاسف دارد که هیچ کس متوجه این موضوع نمی گردد. حالا با دوربین های جدید و موبایل همه مولف هستند. (ژان لوک گدار)

تروفو عاشق سینما بود. ژاک ریوت بین سینما و فرم های مبدعانه انقلابی پیوند برقرار می کرد اما گدار از هر دو نفرشان انقلابی تر بود. این انقلابی تر بودن فقط به دلیل جریان موج نو نیست که گدار بیشتر از همه شمایل آن محسوب می گردد. او تا همین امروز که پا به سن گذاشته همواره تندترین عقاید را نسبت به ذات سینما داشته است. فیلم میشل هازاناویشس درباره فیلمساز مشهور فرانسوی، موحش (le redoubtable) گدار را از همین زاویه به تصویر می کشد.

هازاناویشس برای فیلم آرتیست فاتح اسکار سال 2012 شد. چهارمین فیلم بلندش بود و هیچ کس به فیلم های قبلی اش توجهی نداشت. یک استعداد نوظهور بود که به خاطر سوژه فیلمش به نظر می رسید عشق سینماست ولی مرور دوباره آرتیست احتمالا روشن تان می نماید که فیلم در حد و اندازه آن همه ستایش نبود و بیشتر نوعی هیجان زدگی نسبت به ادای دین کارگردان بی نام و نشان به سینمای صامت در میان منتقدان به وجود آورده بود.

به هر حال این که سال 2011 فیلم سیاه و سفید بدون دیالوگ بسازی خودش حرکت انقلابی و تحسین برانگیز است. فیلم جست وجو که بعد از آن ساخت، یک درام جنگی بود که نه قصه ی مجذوب نماینده ای داشت و نه کارگردانی اش توانست کسی را تحت تاثیر قرار بدهد. سه سال بعد از شکست فیلم جست وجو هازاناویشس دوباره سراغ خود سینما رفت که از آن برای فیلمسازی یاری بگیرد. در حقیقت او این بار بخشی از زندگی یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین چهره های تاریخ سینما یعنی ژان لوک گدار را روایت کرد.

موحش که با نام عشق من گدار هم به نمایش درآمد چیزی حدود 7-8 سال از زندگی گدار را به تصویر می کشد و در حقیقت روی رابطه او با همسر دومش آن ویازمسکی و دیدگاهش نسبت به اتفاقات دهه شصت فرانسه که به جنبش می 68 انجامید تمرکز می نماید.

این که فیلم هازاناویشس تا چه حد برمبنای حقایق مستدل ساخته شده تعیین نیست. به هر حال او فیلمنامه را از روی رمان همسر گدار، ویازمسکی اقتباس نموده و آن چه می بینیم روایت آن از نگاه گدار است. خود گدار در واکنش به فیلم هازاناویشس آن را ایده بسیار بدی خوانده اما به نظر می رسد بخش هایی از این روایت با توجه به کارنامه سینمایی گدار چندان هم دور از ذهن نباشد.

برخی از سینه فیل ها و به خصوص عاشقان گدار موضع تندی نسبت به فیلم اتخاذ کردند. کارگردان عظیم سینما در این فیلم سردرگم و آشفته تصویر شده. مردی که سینما برایش به اندازه وقایع سیاسی اطرافش اهمیت ندارد و برای آن هایی که دوستدار خالص سینما هستند چنین تفسیری شبیه یک توهین است.

لویی گارل در نقش گدار شوخ طبعی به درام بیوگرافیک هازاناویشس بخشیده که باعث می گردد دیالوگ های شعاری فیلم باعث افت احساسی آن نگردد. استیسی مارتین را کسانی که فیلم لارس فون تریه، نیمفونیاک را دیده باشند می شناسند. او در نقش آن ویازمسکی درخشان است. با یک میمیک ثابت و بدون اکت زیاد فقط حضورش به فیلم گرما و طراوت داده است. دختر بورژوا و نوه شاعر فرانسوی موریاک که قاعدتا هیچ ربطی به جنبش های چپ نباید داشته باشد بخاطر عشق گدار و آنارشی که میان جوانان فرانسوی در آن دوره مد شده جایی دور از تربیت خانوادگی اش در تلاطم است میان همسر گدار بودن، سینمایی که از او می شناخته و این گدار تازه و رویای ادامه بازیگری.

مارتین و گارل کنار یک سری افکت های تصویری هازاناویشس باعث شده اند که موحش به جای یک فیلم خشک مثل برخی آثار متاخر خود گدار (گرچه نه بهترین هایشان) شوخ طبعانه و گزنده و رها به نظر برسد. فیلم خواسته یا ناخواسته سوالات مهمی مطرح می نماید که اتفاقا ربطی به گدار هم ندارد. مثلا مسئولیت سیاسی یا اجتماعی یک سینماگر قرار است تا کجا همراهش باشد؟ همراهی هنرمندان در یک انقلاب مردمی چه قدر باید روی آفرینش اثر هنری شان تاثیر بگذارد؟ و حتی اشاره ظریفی به دیکتاتوری هنرمندان عظیم در روابط شخصی شان دارد. با این حال هازاناویشس روی هیچ کدام از این سوالات یا جواب هایشان عمیق نمی گردد. فیلم خیلی سبک از کنار مسائل مطرح شده عبور نموده و درنهایت به هجویه ای در باب یک سینماگر عظیم و زندگی زناشویی اش تبدیل می گردد.

گدار سر فیلمبرداری فیلم دختر چینی با ویازمسکی آشنا می گردد و ازدواج می نماید. فیلمی که تحت تاثیر اندیشه های مائو ساخته شده اما نه چینی ها و نه حتی مائوییست های اصیل آن را دوست ندارند. نگاه توریستی گدار به انقلاب مائو در چین در فیلمش بازتاب پیدا نموده. در تمام دوران زندگی گدار با ویازمسکی از کارگردان عظیم از نفس افتاده و تحقیر خبری نیست. فیلم هایی که سینما بودند. فیلم هایی که حتی انقلابیون فرانسوی هم دوست شان داشتند. شاید سرخوردگی ویازمسکی از همین جا آغاز می گردد. او گدار کارگردان موج نو را ستایش می نموده و حالا این گدار نمی خواهد با آن المان ها شناخته گردد. می خواهد انقلابی معادل آن چه در جامعه بیرون در جریان است داخل سینما بیاورد منتها چالش سخت تر می گردد چون به هر حال سینما یک سری قانون هم دارد که مثل معادله ریاضی است. برای رسیدن به نتیجه که فیلم است باید از آن ها تبعیت کرد. هر چقدر هم که انقلابی و عصیان گر باشی.

همه این جذابیت های گدار عشق من سر جای خودش فیلم هازاناویشس یک مشکل عظیم دارد. خود هازاناویشس هم بیشتر ادای چیزی را که قرار است فیلمش باشد درمی آورد. همه آن فیکس فریم ها، قاب هایی که ناگهان با رنگ های نئونی درخشان می شوند، همه آن جامپ کات ها و حتی نریشنی که گاهی از زبان گدار است و بیشتر از قول ویازمسکی بیشتر از آن که واقعا شبیه یک فیلم تجربه گرایانه با ساختاری آزادتر از یک درام معمولی باشد ادای آن را درمی آورد. به همین دلیل هم موحش را نمی گردد خیلی جدی گرفت ولی از آن فیلم هایی است که می گردد از تماشایش به خصوص نقش آفرینی دو بازیگر اصلی لذت برد. برعکس سینمای گدار که گرچه گاهی ممکن است از تماشای فیلم هایش لذت حاصل نگردد اما همواره باید جدی اش بگیرید.

نقد فیلم گدار عشق من بازتاب دیدگاه های شخصی نویسنده است و لزوما موضع خبرنگاران مگ نیست.

sahandblog.ir: سهندبلاگ: سیستم مدیریت محتوای سهند

salmandiar.ir: دیار سلمان | مجله گردشگری و مسافرتی دیار سلمان

منبع: دیجیکالا مگ
انتشار: 26 آبان 1400 بروزرسانی: 26 آبان 1400 گردآورنده: mahsanblog.ir شناسه مطلب: 43739

به "ژان لوک گدار؛ تصویر لایو اینستاگرام یا فیلم میشل هازاناویشس؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "ژان لوک گدار؛ تصویر لایو اینستاگرام یا فیلم میشل هازاناویشس؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید