عظیم علوی و نزدیک به یک قرن زندگی در میان سیاست و احساسات
به گزارش مهسان بلاگ، سید مجتبی آقا عظیم علوی، معروف به عظیم علوی در 13 بهمن 1282 در محله پاچنار تهران به جهان آمد. عظیم علوی یکی از عظیمترین داستان نویس های معاصر ایران است که بیشتر به واسطه رمان چشم هایش شناخته می گردد. آثار او از سال 1342 تا زمان انقلاب در ایران ممنوعیت چاپ داشت.
بیوگرافی و آثار عظیم علوی
عظیم علوی در خانواده ای بازرگان با سابقه فعالیت سیاسی تربیت شده است. پدرعظیم او حاج سید محمد شریف، عضو حزب دموکرات بود، از جنبش مشروطه حمایت می کرد و در اولین مجلس ایران نمایندگی صنف بازرگانان را بر عهده داشت. پدرش، سید ابوالحسن نام داشت و او هم یک سیاستی مشروطه خواه بود.
تحصیلات عظیم علوی در یک مکتب واقع در بازار اصلی تهران شروع شد و در مدارس مدرن تری مانند دارالفنون ادامه پیدا کرد. فعالیت های سیاسی او از دبیرستان شروع شد؛ زمانی که او در تظاهراتی علیه توافق نامه انگلیس و پاریس در سال 1297 شرکت کرد.
عظیم علوی و برادرش مرتضی در 18 سالگی و در سال 1301 برای تحصیل به آلمان رفتند و عظیم علوی مشغول به تحصیل در رشته علوم تربیتی و روان شناسی شد. عظیم علوی تحصیلات خود را در آلمان ادامه داد و علاقه وافری به ادبیات غرب پیدا کرد. او به خصوص به ادبیات رمانتیک آلمان گرایش داشت. چند سال بعد پدرش به دلیل شکستی که در تجارت خورده بود، خودکشی کرد. یک سال بعد از خودکشی پدر عظیم علوی به ایران برگشت و در شیراز ساکن شد.
در سال 1308 برای مدتی به عنوان مترجم یک نقشه بردار آلمانی در گیلان قامت کرد و حاصل این اقامت نوشتن داستان گیله مرد بود.
عظیم علوی وقتی در ایران بود چند نوشته آلمانی را به فارسی ترجمه کرد و از این بین می توان به دوشیزه اورلئان نوشته شیلر اشاره نمود. همچنین کتاب کسب و کار خانم داون به نویسندگی جرج برنارد شاو را از آلمانی به فارسی برگرداند.
در سال 1309 حضور پررنگ صادق راهنمایی زندگی ادبی ایران را تحت الشعاع خود قرار داد و عظیم علوی هم مشتاقانه به دنبال دوستی با او بود. آشنایی عظیم علوی با صادق راهنمایی تأثیر زیادی بر نوشته های او داشت. عظیم علوی همچنین دو کتاب حاجی آقا و بوف کور صادق راهنمایی را به آلمانی ترجمه کرد. آشنایی عظیم علوی با تقی ارانی هم تأثیر بسزایی در فرایند سیاسی زندگی این نویسنده و مترجم ایرانی داشت. تقی ارانی از دوستان برادرش مرتضی بود که در روسیه توسط نیروهای استالین کشته شد.
در طول این سال ها، علوی بین دو قطب راهنمایی و ارانی در نوسان بود. او با راهنمایی عشق عمیقی به ایران باستان و تاریخ باشکوه ایران پیدا کرد. این احساسات در بین نخبگان مدرنیست ملت در دوره پس از جنگ جهانی اول رایج بود و در دهه های بعدی به عنوان ایدئولوژی دولت پهلوی تبلیغ می شد. علوی همچنین در تألیف نظریه ها و فنون روانکاوی فرویدی در نوشته های اولیه خود، پا جای پای راهنمایی گذاشت و مجموعه داستان چمدان را در سال 1313 با همین دیدگاه فرویدی نوشت.
از طرف دیگر عظیم علوی، تحت تأثیر ارانی علوی با نظریات مارکسیستی آشنا شد و بیشتر به ایدئولوژی مارکسیست اروپای غربی گرایش پیدا کرد. عظیم علوی بعدها با پشیمانی به این سال های سیاسی خود نگاه کرد و گفت: این دیدگاه به جایی نرسید و راه من را برای نویسندگی مسدود کرد.
در بهار 1316، علوی به دلیل وابستگی به گروه های کمونیستی و تبلیغ مارکسیسم دستگیر شد. او به هفت سال زندان محکوم شد. علوی و دیگر شاگردان ارانی در زندان گروهی را تشکیل دادند به نام گروه پنجاه و سه نفر. همه اعضای این گروه بعد از برکناری رضا شاه از زندان آزاد شدند و عظیم علوی بلافاصله پس از آزادی کتاب ورق پاره های زندان را منتشر کرد. عظیم علوی در سال 1321 کتاب 53 نفر را به چاپ رساند. علوی با نوشتن این کتاب ها به نویسنده زندان تبدیل شد، نویسنده ای که واقعیات را به شکلی داستانی تعریف می کرد و به جذابیت ماجراهای مستند یاری می کرد.
علوی همچنین در سازماندهی اولین کنگره نویسندگان ایران در سال 1325 نقش مهمی ایفا کرد که زمینه ای برای پخش دیدگاه های مختلف مخالف را فراهم کرد و در بحث های جدی خود از سطح بالایی برخوردار بود.
عظیم علوی بر خلاف بسیاری از رهبران توده، بیشتر جذب مارکسیسم اروپای غربی شد که در ایران توسط ارانی و بعضی از پیروانش حمایت می شد. رویکرد انعطاف پذیر و معتدل عظیم علوی در مسائل اجتماعی، سیاسی و ادبی با ماهیت جبرگرایانه ایدئولوژی مورد حمایت او در تضاد بود. عظیم علوی بین دو قطب تقسیم شده بود، مقالات سیاسی ایدئولوژیکی را نوشت و در عین حال داستان های عاشقانه ای را که اغلب با مرزهای ایدئولوژی مغایرت داشت، می نوشت.
راوی داستان های علوی در این دوره غالبا دانای کل است و بنابراین شخصیت های مختلف اجازه می دهند داستان را از دیدگاه خودشان روایت نمایند. عظیم علوی کتاب چشم هایش را در 1331 چاپ کرد و نظریات سیاسی خود را در بین ماجرایی عاشقانه روایت کرد.
علوی پس از کودتای 28 مرداد در سال 1332 به برلین برگشت و در این سال ها زندگی او وارد مرحله جدیدی شد. در این سال ها بیشتر به تحقیق پرداخت و به ترجمه و تالیف آثار غیرداستانی پرداخت. همین سال ها بود که کتاب فرهنگ فارسی-آلمانی را به یاری هاینریش یونکر تالیف کرد. در سال 1334 داستان ایران مبارز را به زبان آلمانی نوشت. در همین سال ها در آلمان رباعیات خیام را به نام افسوس که دوره جوانی طی شد و همچنین هفت پیکر نظامی را با عنوان هفت شاهزاده خانم به آلمانی چاپ کرد.
عظیم علوی در بهار سال 57 پس از 25 سال تبعید مدت کوتاهی به ایران بازگشت و با استقبال گرم ادبای ایرانی روبرو شد. او به زندگی و کار خود در برلین ادامه داد. کارهای بعدی او مانند موریانه که در سال 1372 چاپ شد و داستان سال های آخر رژیم پهلوی را از منظر یک مأمور پلیس مخفی است، از نظر ادبی افت نموده بود.
داستان نویسی، پیشه و رویای مادام العمر عظیم علوی بود، اما راستا زندگی اش پر از موانع بود و راستا زندگی او با جنبش های اجتماعی و سیاسی تعیین شد که در ابتدا او را به زندان انداخت، بعد او را به تبعید و در نهایت بعد از انقلاب به مهاجرت سوق داد. عظیم علوی در سن 93 سالگی در برلین آلمان، درگذشت.
کتاب سه قطره خون؛ روایتی از قلم سورئال صادق راهنمایی
زندگی خانوادگی عظیم علوی
علوی در سال 1315 با همسر اول خود، گیتا ازدواج کرد. گیتا دختری یهودی اهل آلمان بود که خانواده اش پس از تسخیر آلمان توسط هیتلر به ایران مهاجرت نموده بود. یک سال بعد از ازدواجش با گیتا بود که به زندان افتاد و با تمام علاقه ای که به گیتا داشت، از هم طلاق غیابی گرفتند. بعدا با فاطمه دختر محمدصادق طباطبایی که از اقوامش محسوب می شد، ازدواج کرد و صاحب پسری به نام مانی شد. بعد از طلاق در سال 1333، دو سال بعد با گرترود کلاپوتکه در آلمان آشنا و هم خانه شد.
کتاب های مهم عظیم علوی
پنجاه و سه نفر
کتاب پنجاه و سه نفر مجموعه ای شامل پنج داستان با جزئیاتی از امیدها و ناامیدی های زندگی در زندان در زمان سلطنت رضاشاه است. این مجموعه به دلیل کیفیت موسیقی زبان، جزئیات و آنالیز شخصیت ها ستایش شد. عظیم علوی در این کتاب از آوردن اسم زندان بان ها و میرغصب ها خودداری نموده است، چرا که معتقد است این کتاب ابعاد تاریخی دارد و آوردن اسم افراد بیشتر جنبه سیاسی به نوشته ها می دهد. کتاب پنجاه و سه نفر، توضیح زندگی جمعی متشکل از عظیم علوی، تقی ارانی، رضا روستا (پدر هما روستا) و سایر دوستان تقی ارانی است که در 1320 به زندان افتاده اند و تجربیات آن ها از شکنجه ها و ماجراها با مخلوطی از داستان نویسی و توضیح واقعیت به رشته تحریر درآمده است. خود عظیم علوی در مقدمه کتاب پنجاه و سه نفر گفته است: وقتی که کتاب ورق پاره های زندان را منتشر کردم عده ای از خوانندگان من ناراضی بودند، مطالب بیشتری درباره زندان می خواستند.
در قسمتی از ابتدای کتاب پنجاه و سه نفر که توضیح دستگیری خود عظیم علوی است، می خوانیم:
چشم هایش
در سال 1317 استاد ماکان، یکی از نقاش های برجسته ایران فوت می نماید. در موزه ای هنری آثار او به نمایش درمی آید و در این میان ناظم این موزه مجذوب یکی از نقاشی های استاد ماکان می گردد که چشم های زنی مرموز را به تصویر کشیده است. ناظم قصد می نماید که از ماجرای این چشم ها سردربیاورد و بداند که متعلق به چه کسی است. ناظم در جستجوی صاحب چشم ها با زنی به اسم فرنگیس آشنا می گردد که این زن بعد از مدتی اعتراف می نماید عاشق استاد ماکان بوده است و در این راه برای او فداکاری های زیادی نموده است.
این چند سطر بالا خلاصه ای از کتاب چشم هایش، اثر شناخته شده عظیم علوی است. این کتاب به شیوه ای روایتی-معمایی نوشته شده است، شیوه ای که بیشتر در رمان های جنایی به کار برده می گردد، ولی عظیم علوی برای داستان عاشقانه-سیاسی خود از این شیوه استفاده نموده است. کیفیت مرموزی که در ساختار روایت وجود دارد، خواننده را مجذوب خود می نماید و در نهایت با حس و حالی از تعلیق خواننده را رها می نماید. استاد ماکان یکی از چهره های اصلی مخالفان زیرزمینی در سال های آخر سلطنت رضاشاه است که بعضی منتقدان معتقدند تصویر سازی شخصیت ماکان مبتنی بر شخصیت کمال الملک است. راوی داستان ناظم و مدیر موزه هنری است که سعی می نماید راز تابلوی چشم هایش را کشف کند.
عظیم علوی استعداد قابل توجهی در خلق شخصیت های زنده زن از خود نشان داد. تصویر او از گیتا، همسر اولش و خاطراتش از مادرش که از شوهرش جدا شده و زندگی تنهایی داشت، ممکن است در به تصویر کشیدن فرنگیس نقش داشته باشد. مانند بسیاری دیگر از قهرمانان زن خود، فرنگیس نه مقدس است و نه تحقیر می گردد و علیه صفات فرهنگی مبارزه می نماید. با تمام نقایصی که فرنگیس دارد، همدلی خواننده را جلب می نماید. شاید بتوان احساسات و معضلات فرنگیس را به عنوان نشانه ای برای مدرنیزه شدن سریع ایران در آن سال ها درک کرد. لحن صادقانه و اعتراف گونه او و راوی باعث می گردد که خواننده در طول داستان درک کند که او برای نجات ماکان خطر زیادی نموده است و همان طور که خطوط پایانی داستان زندگی او به ما می گوید: استاد شما اشتباه نموده است. این چشم ها مال من نیست
در قسمتی از کتاب چشم هایش می خوانیم:
منبع: دیجیکالا مگمجله سرگرمی: مجله سرگرمی و گردشگری
باتسک: مترجم آنلاین، دارالترجمه آنلاین