یک زن؛ رنج و رهایی
به گزارش مهسان بلاگ، کتاب یک زن رنج و رهایی نوشته سیبیلا آلرامو و ترجمه هما رامشگ است که نشر این کتاب را انتشارات امیرکبیر انجام داده است. کتابی که قصه یک زن نیست بلکه با خواندن آن هر زنی خود را بخشی از آن می بیند.

کتابی برای زمان حال
یک زن قصه زندگی تمام زنان است که از مادر به دختر منتقل می گردد. گره کور رابطه زن و مردی است که با بدطینتی خود را پسِ راز خانواده پنهان نموده و رسوایی آن را بیان می نماید. نوشته ای است که امروزه می تواند در پیشبرد مبارزه جانبداری از حقوق زنان همچون مبارزه ای انقلابی موثر افتد.
کتاب آلرامو را بیشتر شاید بتوان رسوایی و بازگویی ریا و تزویر خیلی از افراد جوامع، حتی نیروهای چپ گرا در برابر نهضت جانب داری از حقوق زنان تلقی کرد که نه چندان در شهرهایی چون تورینو یا میلان بلکه به طور اخص درباره جوامع جنوبی ایتالیا صادق است. کتابی است که نه به سال های هزار و هشتصد بلکه به حقایق موجود در جوامع امروز مربوط می گردد. آیا به راستی قهرمانان داستان همچون زنان خاموش جنوب ایتالیا، زنان کارگر نیستند که می شناسیم؟ و آیا همین زنان جنوبی، توسعه دهنده کنونی اجتماع مصرفی ایتالیا نیستند که آلرامو از آن ها و راجع به آن ها سخن می گوید؟ آلرامو حکایت می نماید که: در سالن خانه ام، در دهکده جنوبی مردان سیگار می کشیدند، می نوشیدند و برخی اوقات وجودم را نادیده می انگاشتند و به طریقی تند و زننده سخن می گفتند... اغلب بدگویی و غیبت های زنان و وراجی احمقانه آن ها با بحث های پرسروصدا و جنجال های مردان درهم می آمیخت. زمانی که بحث آن ها بر سر مسائل سیاسی درمی گرفت، با احساس به اینکه جرئتی یافته ام، در بحث آن ها شرکت می کردم... و آن هنگام بود که نگاه های بی تفاوت مردان را که حاکی از عدم اطمینان و احترام آن ها بود، بر خود می دیدم و خاطرات عجیب زمانی که دختربچه ای بودم برایم زنده می شد.
درباره نویسنده
سیبیلا آلِرامو نویسندهٔ فمینیست پیشگام ایتالیایی بود. آلرامو در 1876 میلادی در آلساندریا به جهان آمد اما در میلان و شهری کوچک در مارکه بزرگ شد. در میلان تا پنجم ابتدایی به تحصیل پرداخت. آلرامو به عنوان دختری نوجوان در کارخانه پدرش به کار می پرداخت و همزمان کارهای نویسندگانی چون دوما، هوگو و ماندزونی را مطالعه می کرد. او شاهد زندگی خالی از خوشبختی پدر و مادرش و بدرفتاری های پدرش بود. آلرامو در پانزده سالگی به وسیله یکی از کارگران کارخانه پدرش مورد تجاوز نهاده شد. او در سال 1893 با مرد متجاوز ازدواج کرد و اندکی بعد صاحب فرزند پسری شد. آلرامو که به شدت از جانب شوهرش محدود شده بود در این مدت به خواندن کارهای از ویتمن، نیچه و امرسون پرداخت. آلرامو در سال 1901 شوهر و پسرش را رها کرد و به مرد شاعری که دلباخته اش بود پیوست. او در سال 1902 با مرد شاعر دیگری به نام جووانی چنا به رم رفت. چنا او را تشویق کرد که به نوشتن بپردازد. آلرامو نخستین و تحسین شده ترین رمانش را به نام یک زن در سال 1906 منتشر کرد. یک زن در واقع شبهه خودزندگی نامه ای فمینیستی بود. کتاب به وسیله نویسندگان و منتقدان برجستهٔ آن موقع ستایش شد.
منبع: ایرنا زندگی