جمعیت مبتلا به فقر مسکن در کشور

به گزارش مهسان بلاگ، محرومیت براساس 7 پارامتر شامل دسترسی به مسکن ارزان، آب لوله کشی، سرانه استاندارد مساحت خانه، سرویس بهداشتی مناسب، مسکن بادوام، امنیت ملکی و فقر شدید سنجش شده است. استان هایی که تعداد پارامتر های زیراستاندارد در آن ها زیاد و از میانگین کشوری بدتر است، محروم ترین نقاط شناخته شده اند.

جمعیت مبتلا به فقر مسکن در کشور

جهانی اقتصاد در ادامه نوشت: اوضاع مسکن در سیستان و بلوچستان و کرمان در 6 شاخص، بدترین است و استان های سمنان و مرکزی در هیچ شاخصی، از میانگین کشوری بدتر نیستند. تهران، چهاردهمین استان محروم در بازار کشوری مسکن معرفی شده است که در 2 شاخص، اوضاع بدتر از میانگین کشوری را دارد. فقر مسکن براساس نتایج یک مطالعه رسمی بر کیفیت زندگی خانوار ها اثر مخرب دارد. هرچقدر فشار هزینه مسکن بالا باشد، تامین کالری مورداحتیاج خانوار ها و بعلاوه هزینه های بهداشتی و آموزشی کاهش می یابد.

نتایج یک گزارش رسمی از آنالیز شرایط جمعیت مبتلا به فقر مسکن در کشور نشان می­ دهد: جمعیت محروم از مسکن ارزان در ایران 8/ 1 برابر میانه جهان است. این مطالعات شرایط بحرانی فقر مسکن در استان های کشور را نشان می دهد.

اوایل امسال برآورد های اولیه از مطالعات صورت گرفته درباره فقر مسکن از سوی فردین یزدانی، مدیر بازنگری طرح جامع مسکن منتشر شد. نتایج این مطالعات نشان می­ داد: جمعیت زیر خط فقر مسکن در سال 98، به 42 درصد معادل چهار دهک درآمدی جامعه رسیده است. این در حالی است که در نیمه دهه 80، دو دهک اول درآمدی و حدود نیمی از دهک سه و در ابتدای دهه 90، سه دهک اول و بخشی از دهک درآمدی چهار در زیر خط فقر مسکن قرار داشتند. به این ترتیب، طی 5/ 1 دهه گذشته جمعیت زیر خط فقر مسکن تقریبا دو برابر شده است.

حالا پس از گذشت چندماه دفتر مطالعات رفاه اجتماعی زیر مجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در جریان تدوین سلسله گزارش های پایش فقر، مطالعاتی را درباره محاسبه دقیق جمعیت مبتلا به فقر مسکن در 31 استان کشور انجام و نتایج آن را منتشر نموده است.

نتایج این مطالعه رسمی درباره شرایط ملکی خانوار های ایران و مقایسه آن با استاندارد های جهانی حاکی از آن است: جمعیت محروم از مسکن ارزان در ایران 8/ 1 برابر میانه جهان شده است.

در قالب این مطالعات، جمعیت مبتلا به فقر مسکن براساس دو شاخص تعریف شده از سوی برنامه اسکان بشر سازمان ملل متحد (هبیتات) سنجش می گردد. شاخص نخست مربوط به خانوار های ساکن در مسکن نامناسب یا خانوار های بدمسکن است. این خانوار ها اغلب در سکونتگاه های غیررسمی یا حاشیه نشین زندگی می­ نمایند.

بد مسکن ها در خانه هایی زندگی می نمایند که شرایط یکی یا همه پنج پارامتر کلیدی یک خانه، در آن ها زیرسطح استاندارد جهانی واقع شده است. این پارامتر ها شامل شرایط دسترسی به آب شرب، سرویس بهداشتی، مکان زندگی کافی (حداقل 13 مترمربع به ازای هر نفر)، مسکن با دوام و امنیت حقوقی ملکی (داشتن سندمحضری) می گردد.

در عین حال شاخص دوم موردنظر، شاخص دسترسی به مسکن در استطاعت یا تعداد خانوار های محروم از مسکن ارزان است. درواقع خانوار هایی که به مسکن در استطاعت دسترسی ندارند یا فشار هزینه مسکن در هزینه های ماهانه آن ها بیش از سطح استاندارد جهانی است. این سطح، 30 درصد است. جالب آنکه در این گزارش برای سنجش فقر مسکن در منطقه ها شهری، شاخص دوم یعنی مسکن ارزان و برای منطقه ها روستایی، شاخص اول یعنی مسکن نامناسب مدنظر قرار گرفته است.

در شاخص دوم اگر سهم هزینه تامین مسکن بیش از 30 درصد هزینه ماهانه خانوار باشد به این معنی است که خانوار به مسکن در استطاعت دسترسی ندارد. براین اساس، در سال 98 معادل 36 درصد از خانوار های ایرانی از مسکن ارزان محروم هستند این در حالی است که براساس گزارش 2020 هبیتات، در این شاخص، فقط 20 درصد از خانوار های جهان به مسکن در استطاعت دسترسی ندارند.

به این ترتیب اندازه محرومیت خانوار های ایرانی از مسکن ارزان 8/ 1 برابر میانه جهانی است. در این میان فقط 17 درصد خانوار های بیش از 20 کشور پیشرفته جهان که عضو سازمان همکاری های مالی و توسعه (OECD) هستند در این شاخص یعنی مسکن ارزان محروم هستند.

شرایط شاخص مسکن ارزان در شهر ها و روستا های ایران هم جالب توجه است. نتایج این مطالعات نشان می ­دهد: در شهر های ایران معادل 45 درصد خانوار ها از مسکن در استطاعت محروم هستند. شرایط این شاخص در روستا های کشور مناسب تر است. به طوری که معادل 10 درصد از خانوار های ایرانی به مسکن ارزان دسترسی ندارند.

مطابق با نتایج به دست آمده استان های تهران و البرز بدترین شرایط را در این شاخص در میان استان های کشور دارند. طوری که در تهران 79 درصد خانوار ها به مسکن ارزان دسترسی ندارند. اما سنجش شرایط جمعیت مبتلا به فقر مسکن براساس شاخص اول یعنی خانوار های بدمسکن نتایج متفاوتی به دست می دهد.

براین اساس در حالی که مطابق با پنج پارامتر ذکر شده، 24 درصد خانوار ها دارای مسکن مناسب نیستند در ایران 20 درصد خانوار ها به اسم بدمسکن شناخته می­ شوند. این شاخص در شهر های ایران شرایط مناسب تری نسبت به روستا های کشور دارد. به طوری که 12 درصد خانوار های شهری از مسکن مناسب محروم هستند یا به بدمسکنی دچارند، اما شاخص بدمسکنی در روستا های ایران در سطح 43 درصد واقع شده است.

نقشه توزیع استانی درباره شاخص بدمسکنی نشان می­ دهد استان هرمزگان و سیستان و بلوچستان بدترین استان ها در این شاخص به ترتیب با 63 درصد و 57 درصد اندازه خانوار های ساکن در شرایط بدمسکنی هستند.

خانوار های بدمسکن در یکی یا چند پارامتر مربوط به مسکن نامناسب دچار محرومیت هستند. آنالیز­ ها حاکی از آن است که از مجموع جمعیت خانوار های بدمسکن، 5/ 1 درصد از آب شرب و 2 درصد از سرویس بهداشتی محروم هستند. آمار های مربوط به دسترسی به مکان زندگی مطلوب هم جالب توجه است.

مطابق با استاندارد های جهانی، میانه سرانه فضای سکونتی در ایران 28 مترمربع، در کشور های فقیر 6 مترمربع و در کشور های توسعه­ یافته 35 مترمربع است. هبیتات سرانه استاندارد را 13 مترمربع معرفی نموده که براین اساس، جمعیت محروم در ایران از این سرانه، معادل 5 درصد است. در عین حال اندازه 15 درصد جمعیت خانوار های ایرانی به مسکن بادوام (آستانه دوام خانه های بتنی و فلزی 40 سال است) دسترسی ندارد و 36 درصد جمعیت فاقد سند ملکی هستند.

مهم ترین نکته درباره شرایط زندگی خانوار های مبتلا به پدیده فقر مسکن که براساس هر دو شاخص سنجیده می گردد این است که فقر مسکن به طور مستقیم بر کیفیت زندگی این خانوار ها اثرگذار است به طوری که خانوار هایی که به مسکن مناسب و ارزان دسترسی ندارند به علت فشار هزینه­ ای بالا ناشی از تامین مسکن در هزینه های ماهانه، از سایر هزینه های زندگی همانند بهداشت، آموزش، خوراک یا تغییر سبک غذایی خانوار های ایرانی و... می کاهند.

در این میان بخشی از خانوار های ایرانی به فقر شدید مسکن در ایران مبتلا هستند. فقر شدید مسکن یعنی خانوار هایی که در بیش از یک پارامتر از شاخص های فقر مسکن، دچار شرایط زیر سطح استاندارد هستند. آن طور که آنالیز ها تعیین نموده جمعیت مبتلا به فقر شدید مسکن در ایران معادل 3 درصد خانوار های ایرانی هستند. در میان استان های کشور هم استان سیستان و بلوچستان با 8/ 32 درصد دارای بدترین رتبه در فقر شدید مسکن است.

فقر مسکن در خانوار های فقیر دو برابر سایر خانوار ها است. در بخش دیگری از این گزارش یک تصویر کلی به لحاظ رتبه بندی استان ها در فقر مسکن ارائه شده است. شاخص های مطرح شده در رتبه بندی شامل هفت مورد شامل شاخص مصالح به کاررفته، شاخص دسترسی به آب آشامیدنی لوله کشی، شاخص سرانه زیربنای واحد مسکونی، شاخص تراکم خانوار در واحد مسکونی، شاخص دسترسی به امکانات بهداشتی، شاخص عدم برخورداری از مسکن ارزان و شاخص حداقل دو محرومیت از مسکن است.

پنج استانی که براساس این هفت شاخص محروم هستند به ترتیب شامل سیستان و بلوچستان، کرمان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی و گلستان می شوند. استان تهران هم براساس این هفت پارامتر رتبه 14 را در میان استان های محروم دارد.

کارشناسان معتقدند: افزایش تعداد خانوار های ایرانی که زیر خط فقر مسکن قرار گرفته اند طی 5/ 1 دهه گذشته می تواند یک معنا و مفهوم تعیین هم داشته باشد و آن اینکه، سیاست های وضع شده در این بازه زمانی شامل دو طرح عظیم خانه سازی دولتی یعنی طرح مسکن مهر و مسکن ملی که هدف اصلی آن ها خانه دار کردن اقشار مورداحتیاج حمایت بوده است، پاسخگو نبوده اند چراکه اگر اجرای این طرح های ساخت مسکن اثرگذار بود شرایط شاخص دسترسی به خانه حداقلی باید بهبود پیدا می کرد.

از همین رو در انتها این گزارش هم پیشنهاد هایی برای ساماندهی بخش مسکن و کاهش پدیده فقر مسکن ارائه شده است. در میان این پیشنهادها، اسم شده منابع یارانه ای اختصاص یافته به بخش مسکن برحسب اندازه محرومیت از مسکن مناسب و شرایط استان های محروم توزیع گردد.

در عین حال به نظر می­ رسد دولت تازه برای مقابله با فقر مسکن، پس از آنالیز و شناسایی ریشه های جهش مسکن و اجاره، راه چاره مناسب برای ایجاد تعادل در بازار مسکن را ارائه دهد. از دیدگاه کارشناسان بازار مسکن، ساماندهی این بخش بیش از آنکه به عرضه و فراوری مسکن تازه احتیاج داشته باشد، احتیاجمند ارائه راه چاره هایی برای عرضه املاک منجمد در بازار یعنی اخذ مالیات سالانه از املاک است.

در قالب مالیات سالانه املاک مسکونی، مالکان واحد های مسکونی در انتها هر سال مالیاتی، مبلغی معادل ضریبی از ارزش روز ملک خود را به دولت پرداخت می نمایند و نکته قابل توجه در آن است که کشور هایی در کاربرد این اهرم مالیاتی و تحقق اهداف مربوط به آن در تنظیم بازار مسکن پیروز بوده اند که بدون هیچ گونه تبصره، استثنا و شرایطی اقدام به وضع و دریافت مالیات از املاک مسکونی به صورت سالانه نموده اند.

در واقع در الگو های پیروز، این نوع مالیات در جهان و در کشور های پیشرفته همه املاک مسکونی با ضرایب تعیین مشمول پرداخت مالیات سالانه هستند. درواقع دریافت مالیات سالانه از املاک مسکونی یکی از اهرم های قوی و متداول مالیاتی برای تنظیم بازار مسکن در کشور های پیشرفته جهانست که یک نمونه پیروز استفاده از آن را در آمریکا می توان مشاهده کرد.

در واقع در این کشور ها مالیات سالانه املاک مسکونی ستون مالیات های بخش مسکن برای ثبات بخشی به قیمت واحد های مسکونی با اهرم مالیاتی و جلوگیری از آشفتگی قیمتی در بازار مسکن در نتیجه فعالیت غیرمعمول و هیجانی تقاضای غیرمصرفی در بازار ملک است.

asemaneto.ir: آسمان تو: خرید بلیط پرواز، تور های لحظه آخری مسافرتی

asiaro.ir: تور آسیایی ارزان | تور ترکیبی آسیایی | تور ترکیبی جنوب شرق آسیا

منبع: فرارو
انتشار: 9 آبان 1400 بروزرسانی: 9 آبان 1400 گردآورنده: mahsanblog.ir شناسه مطلب: 94642

به "جمعیت مبتلا به فقر مسکن در کشور" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "جمعیت مبتلا به فقر مسکن در کشور"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید