واقعیت یک پندار
به گزارش مهسان بلاگ، بیشتر بازی های ماجرایی دهه های گذشته، منظورمان سبک ادونچر (Adventure) است، وسیله ای برای روایت یک قصه شگفت انگیز بوده اند. توسعه دهندگان، بازی سازان یا نویسندگان آن موقع، ایده و قصه خوبی داشته اند و برای تعریف آن، سراغ بازی های ویدیویی و مشخصا سبک ماجرایی رفته اند. بازی های ماجرایی را به خاطر معماهای آن ها و قصه و شخصیت شان می شناختیم و در آنالیز آن ها هم این عناصر را تحت نظر قرار می دادیم.

با این حال، بازی های ماجرایی امروز، با دهه های گذشته فرق می نماید. با اینکه هنوز هم می توان سالی یکی دو بازی ماجرایی اشاره و کلیک خوب پیدا کرد، آن هم فقط از سوی استودیوهای مستقل و بسیار کوچک، ولی امروزه خبری از بازی های ماجرایی به سبک گذشته نیست. بازی های ماجرایی اشاره و کلیک و به طور کلی بازی های ماجرایی به سبک قدیم، جای خود را به بازی های ماجرایی اول شخص داده اند.
بازی های ماجرایی اول شخص سبک جدیدی نیستند و حتی در گذشته هم با مه این سبک را تجربه نموده ایم، ولی نه به سبک و سیاق امروزی آن. به لطف زاویه دید اول شخص، بازی های ماجرایی می توانند بازی نماینده را غرق دنیای خود نمایند و در عین حال، قصه ای خوب تحویل او دهند. نمی گوییم بازی های ماجرایی اول شخص بهتر از بازی های ماجرایی اشاره و کلیک هستند. ولی بازی نماینده های امروزی توانسته اند رابطه بهتری با این سبک بازی ها، در مقایسه با بازی های ماجرایی اشاره و کلیک برقرار نمایند؛ در نتیجه بازی های ماجرایی اول شخص محبوبیت بالایی پیدا نموده اند.
در ادامه بحث تغییر و تکامل بازی به عنوان یک رسانه جدید، هم چنین حتما در یک بازی به دنبال سیستم و مکانیک و چالش نمی گردیم. بازی را به عنوان یک رسانه تعاملی در صنعت سرگرمی می بینیم.
از طرف دیگر، نویسندگان سبک علمی-تخیلی و مشخصا سایبرپانک هم همیشه به دنبال رسانه ای برای انتشار نوشته های خود بوده اند، چون سبک سایبرپانک بیشتر با قصه های کوتاه یا رمان های کوتاه شناخته می گردد؛ قصه هایی که شاید بیشتر مواقع هفتگی در نشریات ادبی منتشر می شده اند. ارزش لغات و ادبیات نوشتاری به جای خود، ولی این موضوع را هم نمی توان انکار کرد که طبیعت بازی های ویدیویی، تاثیرگذاری یک قصه و سطح غرق شدن در آن را افزایش می دهد. بازی های ویدیویی به هنرمند این اجازه را می دهند تا دنیای خود را تمام و کمال در مقابل مخاطب بگذارند و آن چه می خواهند را به او نمایش دهند و قصه شان را تعریف نمایند.
بازی های ویدیویی ملقمه ای از تمام هنرها هستند و مشخصا سبک ماجرایی، این فرصت را به هنرمند می دهد تا آن چه در ذهن دارد را به بهترین شکل ممکن پیاده کند؛ البته نه به راحت ترین شکل ممکن.
آینده ای نزدیک
تمام این ها را گفتیم تا به بازی Observer برسیم. بازی Observer هم یک ماجرایی اول شخص است؛ یک بازی که حول قصه آن طراحی و ساخته شده و نه حول مکانیک ها و سیستم ها. بازی Observer کوشش می نماید تا قصه ای سایبرپانک را تعریف کند و نه تنها در تعریف قصه خود، بلکه در ساخت یک بازی ماجرایی اول شخص هم بسیار موفق عمل می نماید.
بازی آینده ای نزدیک را به تصویر می کشد. قصه بازی در سال 2084 اتفاق می افتد و درست همان زمانی که بازی را آغاز می کنید، تاثیر بلید رانر را روی آن می بینید. درست مثل بلید رانر، بازی با چند جمله ابتدایی که به شکل همان فیلم نوشته شده اند، دنیای خود را برای تان شرح می دهد. در دنیای بازی Observer شرکتی بزرگ به اسم کایرون (Chiron) کنترل همه چیز را به دست گرفته. فاصله طبقاتی در دنیای بازی زیاد است و مردم به چند طبقه مختلف تقسیم می گردد؛ برای مثال افراد کلاس بالاتر در مناطق گران زندگی می نمایند و به همه چیز دسترسی دارند و افراد کلاس پایین روز به روز وضعیت بدتری پیدا می نمایند. در این میان یک بیماری هم گریبان برخی افرادی که بدن خود را دستکاری نموده اند را گرفته است. به طور کلی تمام عناصری که بازی لازم دارد تا تمام و کمال دنیایی سایبرپانک داشته باشد، در Observer پیدا می گردد.
شخصیت اصلی بازی، دنیل لازارسکی (Daniel Lazaraski)، یک کارآگاه است و در نیروی پلیس شهر کراکف فعالیت می نماید. لازارسکی سن و سال و سابقه در شغل خود دارد. لازارسکی یک Observer یا همان مشاهده نماینده است. او به ذهن افراد متصل می گردد تا مستقیما اطلاعاتی که لازم دارد را به دست بیاورد. حتی تا اینجای شرحات مان هم بی شباهت به بلید رانر نبوده است. لازارسکی حتی مثل دکر یک بارانی بلند می پوشد.
قصه بازی زمانی آغاز می گردد و دنیل لازارسکی تماسی از پسر خود دریافت می نماید. لازارسکی سال هاست که از پسرش خبر ندارد و با اینکه پسر او نمی خواهد لازارسکی به دنبالش بیاید، قصه بازی Observer با هدف پیدا کردن پسر لازارسکی آغاز می گردد؛ قصه ای که طولی نمی کشد تا جریان تازه ای به خود بگیرد.
لمس واقعیت
مهم ترین موضوع در ساخت بازی های ماجرایی اول شخص، اتمسفر آن هاست. اینکه بازی نماینده چگونه در اتمسفر بازی غرق می گردد، اینکه بازی نماینده به هنگام گشت و گذار در دنیای بازی چه احساسی دارد و اینکه چه اطلاعاتی از محیط بازی کسب می نماید، باید اولویت اول استودیویی باشد که سراغ ساخت یک بازی ماجرایی اول شخص رفته است. بازی Observer نه تنها تمام این نکات را رعایت نموده، بلکه مطمئن شده است که نه تنها به گشت و گذار در محیط پاداش می دهد، بلکه انتخاب هایی را هم مقابل بازی نماینده بگذارد.
از یک دنیای سایبرپانک انتظار داریم که در عین علمی-تخیلی بودن، همه چیز آن قابل درک و هضم باشد. دنیای Observer و عناصر آن را می توانید بشناسید، حس کنید و هم چنین باور کنید. اینکه بازی دنیایی باورپذیر و منطقی داشته باشد، در چنین سبک بازی هایی بسیار مهم است و Observer با قرار دادن اطلاعات کافی در بخش بخش بازی، مطمئن شده است تا سوالی درباره دنیای آن در ذهن تان باقی نمی ماند. بخشی از قصه Observer توسط نامه ها، پرونده ها و کامپیوترها تعریف می گردد؛ نوشته ها و فایل هایی که درباره دنیای بازی می گویند و دلایل اتفاقاتی که می بینید را شرح می دهند. این نوشته ها در دنیای بازی بسیار خوب از آب درآمده اند و اصلا از خواندن و دنبال کردن آن ها خسته نمی شوید؛ طوری که خودتان در محیط به دنبال کامپیوترها می شد تا اطلاعات جدیدی از آن ها کسب کنید.
فکر نمی کنیم چیزی از داستان رو لو داده ایم، اگر بگوییم که به عنوان یک Observer قرار است در ذهن افراد به دنبال اطلاعات بشد. بخش بزرگی از بازی، قابلیت شخصیت اصل به عنوان یک مشاهده نماینده و ورود به ذهن افراد است. بازی Observer تمرکز زیادی روی ذهن افراد دارد؛ روی اینکه چه چیزی در ذهن افراد جای گرفته است و اینکه اساسا چه مقدار از آن چه افراد باور می نمایند، در ذهن شان است یا واقعا مشغول حس و تجربه آن هستند.
بخشی از اتفاقات بازی و قصه آن را با تجربه خاطرات دیگران متوجه می شوید، ولی ذهن افراد جای زیبا و مشخصا مرتبی نیست. خاطرات و اتفاقات و دیده های افراد، با توسل به نمادگرایی زیاد نشان تان داده می شوند. غرایز و احساسات سرکوب شده افراد در ذهن آن ها شکل واقعی می گیرند. بد نیست این را هم اضافه کنیم که ذهن انسان جای ترسناکی است و شما هم این موضوع را به خوبی در Observer درک خواهید کرد. بازی برخی اوقات حسابی وحشتناک می گردد.
یکی از بهترین بخش های بازی، چگونگی پرداختن به موضوع های معمول قصه های سایبرپانک است. دیدگاهی که بازی Observer به موضوع هایی مثل دستکاری بدن توسط تکنولوژی یا دستکاری ژنتیکی انسان دارد، در عین اینکه برای هواداران سبک سایبرپانک آشناست، دید متفاوتی هم به آن ها می دهد.
بازی Observer به خوبی موضوع هایی مثل ذهن و انسان را آنالیز می نماید، دید تازه خودش را برای تان با استفاده از شخصیت ها و قصه اش مطرح می نماید و نهایتا هم می گذارد شما نتیجه خودتان را از آن بگیرید.
ایده هایی که بازی درباره این موضوع ها مطرح می نماید، ذهن تان را برای مدت زیادی مشغول نگه می دارد. حتی پس از اینکه بازی را تمام نموده اید، نمی توانید درباره سوال های مطرح شده فکر نکنید. بخش بزرگی از تاثیرگذاری زیاد بازی، به خاطر قدرت بالای آن در نمایش صحنه ها و اتفاقات مختلف است. بازی Observer قصه عملی-تخیلی بسیار خوب خود را در دنیایی زیبا و باورپذیر تحویل مخاطب می دهد. بازی می داند که چطور مخاطب را درگیر قصه اش کند، چه زمانی فشار روانی را زیاد و چه زمانی فشار را کم کند و چگونه قصه اش را به سرانجام برساند.
اگر یکی دو صحنه ترسناک اذیت تان نمی نمایند، درنگ نکنید و غافل از این تجربه سایبرپانک شگفت انگیز نشوید؛ بازی Observer قصه ای دارد که می توانید مطمئن باشید ناراضی از پای آن بلند نخواهید شد.
نام بازی: Observerتهیه نماینده: Aspyrسازنده: Blooper Teamسبک: اول شخص ماجراییپلتفرم: PS4، Xbox One، PC
منبع: دیجیکالا مگbestcanadatours.com: مجری سفرهای کانادا و آمریکا | مجری مستقیم کانادا و آمریکا، کارگزار سفر به کانادا و آمریکا
مجله سرگرمی: مجله سرگرمی و گردشگری